شاه خواست با آنها ملاقات کند. وقتی به آنجا رفت صندلی گذاشتند در بیرون منتظر ماند. مرحوم علاء وزیر دربار و سهیلی وزیر امور خارجه بود. به شاه خیلی بد گذشت.
کافه هنر- اخبار تاریخی
محمدرضا پهلوی اگرچه در اواخر حکومتش بشدت مقتدر و مستبد شده بود؛ اما در ابتدای حکومتش بسیار زبون و کوچک بود. اگر در اخرین سالهای حکومتش محبوب آمریکایی ها بود، در سال های ابتدایی سلطنت به دیده تحقیر به او نگریسته می شد. داستان اجلاس تهران و حضور شاه در میان رهبران سه قدرت جهان و بی اعتنایی آنها به شاه به خوبی بیانگر این مسئله است:
«وقتی روزولت و چرچیل و استالین محرمانه به تهران آمدند هیچ جا و هیچ کس نمی دانست. خیابان فردوسی را آدم گذاشتند. شاه خواست با آنها ملاقات کند. وقتی به آنجا رفت صندلی گذاشتند در بیرون منتظر ماند. مرحوم علاء وزیر دربار و سهیلی وزیر امور خارجه بود. به شاه خیلی بد گذشت. علاء رشید و دانا بود . رفت درها را باز کرد و گفت اعلیحضرت همایونی تشریف می آوردند. ناچار چرچیل و روزولت هر کدام عذری پیش آوردند. مثلا روزولت گفت من از بلند شدن و راه رفتن عاجزم و این قبیل حرف ها. ولی شاه خیلی عصبانی شد. به سهیلی هزار فحش داد که اینها آبروی مرا بردند.»1
1-سیدحسن تقیزاده، زندگی طوفانی، تهران، انتشارات فردوس، 1379، ص 293