اعتماد السلطنه در کتاب "الماثر والاثار" درباره ی ورود کالاهای تجملی اروپا به خانه های ایرانی می گوید:"امروز هیچ خانه ای از اغنیاء و متوسطین ایرانیان نیست مگر این که البته به مقداری از اسباب زینت مابین افراط و اقتصاد آراسته شده است...
ورود غرب به کشور اگرچه در ابتدا رنگ و بوی نظامی داشت، اما به تدریج چهره اقتصادی، غالب ترین شکل آن شد. غرب آمده بود ایران را از منظر اقتصادی چپاول کند. این اتفاق پس از مدتی، نیازی به زور و اجبار نداشت. پشتوانه های فرهنگی که توسط غرب در ایران رواج می یافت و زرق و برق کالاهی خارجی و گرایش ثروتمندان به آن گرایش به غرب را در ایران گسترش می داد. این کالاها با خود فرهنگ غربی را می آوردند و اینگونه بود که فرهنگ غرب در ایران بیشتر و بیشتر تثبیت می شد. این در حالی بود که بسیار تنها ثروتشان قناعت بود:
«اعتماد السلطنه کتاب "الماثر والاثار" را به مناسبت چهلمین سال سلطنت ناصرالدین شاه در حدود سال 1265 خ نگاشته است. وی در این کتاب درباره ی ورود کالاهای تجملی اروپا به خانه های ایرانی می گوید:"امروز هیچ خانه ای از اغنیاء و متوسطین ایرانیان نیست مگر این که البته به مقداری از اسباب زینت مابین افراط و اقتصاد آراسته شده است. از قبیل قنادیل بلورین و مسرجه های زجاجی و آبگینه سنگی و اوانی مستظرف و پرده های مطرز و میزهای ممتاز و اصناف صندلی های مخصوص و مخدات مستحدث و امثال ذالک. ارباب ثروت در داشتن مبل همی با هم تفاضل می کنند و تفاخر می نمایند"قناعت ایرانی: "بارون کلمنت اگوستوس دوبد" سیاح خوش ذوق روسی از قناعت و ساده زیستی مردم گوشه ای از این خاک در کوه های بختیاری از زنانی سخن می گوید که بلوط های رسیده را که از درخت می افتد جمع و با دستاس خرد می کنند تا نان بپزند و در بیان این ساده زیستی سروده "اولیورگلداست" شاعر انگلیسی را نقل می کند که در قرن هجدهمم سروده بود: انسان در این جا در این پایین جز اندکی نمی خواهد آن اندک را نیز زمانی طولانی نمی خواهد.»1