در میان فرزندان ناصرالدین شاه، ظل السلطان از قدرت بسیاری برخوردار بود. به گفته برخی از صاحبنظران از منظر شخصیتی او می توانست جانشین ناصرالدین شاه شود و نه مظفرالدین شاه. بر خلاف مظفرالدین شاه که شخصیتی سست عنصر و البته مهربان داشت، ظل السلطان به شدت ظالم بود. او به رعایای اصفهان سرزمینی که بر آن حکومت می کرد ناحقی می کرد. او حتی به خوبی با نیروهای خارجی نیز در ارتباط بود. قدرت و توان شخصیتی او به حدی بود که حتی ناصرالدین شاه یعنی پدر او نیز از پسرش هراس داشت:
«در دوره ی ناصرالدین شاه، قدرت بیش از حد ظل السلطان، نگرانی هایی را برای شاه به وجود آورده بود. ناصرالدین شاه به دلیل وسعت قلمرو حکمرانی و داشتن نفرات نظامی، از وی می هراسید و وحشت زده بود که مبادا خیال طغیان در سر داشته باشد. حکایتی که درباره سوءقصد شاه به فرزندش نقل می کنند، میزان وحشت شاه را از قدرت فزاینده ی ظل السلطان نشان می دهد. معروف است یکی از دفعاتی که ظل السلطان از اصفهان به تهران احضار شده بود، شاه تفنگ کشید، میخواست او را بزند. حکیم الممالک دست شاه را گرفته و نگذارده بود که تفنگ را در کند. ولی، با وجود این همه قدرت به نظر نمی رسد که ظل السلطان خطری برای پادشاهی پدرش داشته باشد و این نگرانی ناصرالدین شاه بیشتر حاصل سعایت دشمنان ظل السلطان بود. به عنوان نمونه باید ذکر شود که، پس از عزل ظل السلطان، حاجی فرهاد میرزا معتمدالدوله، پیش شاه رفت و تعظیم کرد و گفت: امروز روز شاهی تست.»1
1-محمد توحیدی، قهوه قجری، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1388، ص 93