هنوز صد سال از ساختن میدان توپخانه تهران نگذشته، بیش از چهار بار نامش و بیش از سه بار شکل و شمایلش دچار دگرگونی شده است و چه بسا اگر کار به همین منوال بگذرد، صد سال دگر هیچ کس نداند میدان توپخانه اصلا در کجا بوده و چه حوادثی در آن رخ داده است....
برخی تحلیل گران جامعه ایرانی را جامعه ای می دانند که تصمیمات در آن عمری کوتاه مدت دارند. این مسئله سبب می شود که بناها، نمادها، ابزارها و هر آنچه که ساخته می شود، عمری کوتاه داشته باشد. ظهور و بروز این فرهنگ را می توان در میدان توپخانه تهران به خوبی دید:
«هنوز صد سال از ساختن میدان توپخانه تهران نگذشته، بیش از چهار بار نامش و بیش از سه بار شکل و شمایلش دچار دگرگونی شده است و چه بسا اگر کار به همین منوال بگذرد، صد سال دگر هیچ کس نداند میدان توپخانه اصلا در کجا بوده و چه حوادثی در آن رخ داده است. این خصوصیت نوطلبی که ویرانگری هم به دنبال آن می آید، از ویژگی های مردم ایران است؛ ما اصولا مردمی کم حوصله و کم طاقت و کم پشتکار هستیم و از همه چیز زود خسته می شویم. در هر عرصه ای ای که قدم می گذاریم، می خواهیم زود به مقصد برسیم، یک شبه ره صدساله را بپیماییم و به قول ادیبان هر چه زودتر شاهد مقصود را در آغوش بگیریم.»1
1-حسین شهید زاده، راه بی بازگشت، تهران، انتشارات اطلاعات، 1390، ص 131