ملاها و طلاب و دانشجویان دانشگاه مشهد و داوطلبان دیگر که از طرف مخالفان بسیج شده بودند نقش فعالی در کمک به زلزله زدگان و تامین مواد غذائی و سایر مایحتاج آنها بازی کردند.
یکی از موضوعاتی که در تشدید اوضاع بحران در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب تاثیر داشت، زلزله طبس بود که در آن به دلیل عملکرد نامناسب دولت، انتقادات زیادی را متوجه حاکمیت در ابعاد مختلف نمود. در مقابل مخالفان با همراهی خود با مردم زلزلهزده توانستند اعتماد بخشهای مختلفی از مردم را جلب نمایند.
«در اواسط سپتامبر زلزله شدیدی شهر طبس را در شمال شرقی ایران ویران کرد و این فاجعه فرصتی برای رقابت بین رژیم و مخالفان بمنظور حلب افکار عمومی و بیعت با مردم فراهم آورد. تلفات و خسارات حاصله از زلزله عظيم بود، در حدود بیست هزار نفر در این فاجعه جان باختند و شهر طبس بكلی ویران کردید. نیروهای مسلح مسئولیت عمده عملیات نجات مصدومین و حمل و نقل و اسکان زلزله زدگان را بعهده گرفتند. ولی ملاها و طلاب و دانشجویان دانشگاه مشهد و داوطلبان دیگر که از طرف مخالفان بسیج شده بودند نقش فعالی در کمک به زلزله زدگان و تامین مواد غذائی و سایر مایحتاج آنها بازی کردند. شاه با کمی تاخیر از منطقه بازدید کرد ولی بجای اینکه از مرکز زلزله دیدن کند و از نزدیک بوضع مردم مصیبت دیده رسیدگی نماید به توقف در فرودگاه طبس و سرکشی به عملیات نجات اکتفا کرد، شاه در اونیفورم فرمانده نیروهای مسلح ایران با جلال و جبروت و شق و رق راه میرفت و چند تن از ماموران امنیتی و امیران ارتش با سینههای پر از مدال در اطراف او حرکت میکردند، ولی این تظاهر به قدرت برای پوشاندن ناراحتی شاه و چهره بیمارگونه او کافی نبود و تلویزیون دولتی ایران هم با نمایش فیلم بازدید کوتاه شاه از منطقه زلزله زده که بیشتر جنبه تشریفاتی داشت تلاش گسترده ملاها و دانشجویان را در مناطق زلزله زده بتفصیل پخش کرد و تناقضها را آشکارتر ساخت، یکی از اعضای خانواده من که ناظر این جریان بود گفت این کار از نظر روابط عمومی فاجعهای برای رژیم بشمار میآید.»
منبع: آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه دكتر منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران، چ دوم، 1363، صص 121- 122