
وی کتابی تحت عنوان «آخرین روزهای لطفعلی خان زند» نوشته است. همانطور که از نام آن بر میآید ماجرای شکست آخرین پادشاه زند از آقامحمدخان قاجار تا مرگش را روایت میکند.
در بخشی از این کتاب آمده است: به فاصله کمی از کرمان که لطفعلی خان با شهامت همیشگی به دفاع از آن مشغول بود اسب و سوارش هر دو بر زمین افتادند. اسب نجیب به دست چند ناجوانمرد مجروح شد. لطفعلی خان نیز توسط افراد دشمن زخم های زیادی برداشت. لیکن از بخت بد او هیچ کدام از این زخم ها مهلک نبودند و در این حال بود که اسیر شد و او را به نزد قاجار اخته بردند.
(1).jpg)
پس دستور داد آنأ چشم های او را درآوردند و سپس آنچنان رفتار شنیعی کردند که از شدت زشتی و هولناکی به زبان نمی آید. باقیمانده روزهای این جوان نجیب و بزرگوار به کوتاهی و غم گذشت. با شکست و مرگ او سلسله زندیه به پایان گرفت و سلسله قاجار با بر تخت نشستن آغا محمدخان قاجار آغاز گشت.
منبع:آخرین روزهای لطفعلی خان زند، سرهاردفورد جونز، ترجمه هما ناطق، 1535، ص 69.