با روی کار آمدن آیزنهاور و رسیدن جان فاستر دالس به مقام وزارت امورخارجه راه برای بررسی جدی طرح کودتا و پذیرش آن از طرف دولت آمریکا همواره شد.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از جمله وقایع مهم تاریخ معاصر ایران به شمار میرود که هنوز پس از گذشت سالها از تاریخ وقوع آن، زوایای پیدا و پنهان بسیاری دارد. سیاستهای استعمارستیزانه مصدق، عاملی بود که سبب شد تا آمریکا و همپیمانانش، کودتایی را برای مهار جنبش ملی نفت و جلوگیری از اجرای آن طراحی و اجرا کنند. انگلیسیها از آغاز روی کار آمدن مصدق در پی سرنگونی او بودند اما تا پاییز ۱۳۳۱ نتوانستند آمریکا را با طرح انجام کودتا همراه سازند و انجام کودتا بدون همراهی آمریکاییها امکان پذیر، نبود. در آبان ۱۳۳۱ از طرف وزارت امور خارجه انگلیس چند تَن به امریکا رفتند و پیشنهاد طراحی و اجرای یک کودتای مشترک برای براندازی مصدق را به آمریکاییها ارایه کردند. در همان زمان مقامات انگلیسی در لندن همین پیشنهاد را با کرمیت روزولت رییس عملیات جاسوسی سازمان سیا در خاورمیانه در میان گذاشتند. با روی کار آمدن آیزنهاور و رسیدن جان فاستر دالس به مقام وزارت امورخارجه راه برای بررسی جدی طرح کودتا و پذیرش آن از طرف دولت آمریکا همواره شد. آنها فضلالله زاهدی را جانشین مصدق میدانستند. در کتاب کودتاهای ایرانی، دلیل این انتخاب چنین عنوان شده است: «گویا پیشینه ضد انگلیسی زاهدی میتوانست سرپوشی بر دستنشاندگی او باشد. او به چند تن از رهبران جناح راست ملی مانند آیتالله کاشانی، حسین مکی، دکتر بقایی و ابوالحسن حائریزاده چهره دوستانه نشان میداد. شخصیتی ضد کمونیسم بود. گروهی از نمایندگان و سناتورهای مخالف مصدق، نظامیان ارشد و کانون افسران بازنشسته از او پشتیبانی میکردند. از اینها گذشته، زاهدی، پس از دستگیری کودتاگران در مهرماه، اعلامیه مفصلی صادر کرده و مصدق را به هوچیگری و ریاکاری و بیکفایتی متهم ساخته بود. او با صدور این اعلامیه خود را پیشوای مخالفان مصدق شناساند و مخالفان بیرهبر به دور او گرد آمدند. » اما زاهدی گزینه بیعیبونقصی نبود: «سم فال او را فردی خشن و بیکله توصیف میکرد.» کارگزاران خارجی او را بدون «انگیزه، توان و طرحهای هماهنگ و منظم» میدانستند. «گمان نمیکنیم کسی از هممیهنانش او را در این زمان ضد انگلیسی به حساب میآورد. در عوض، به طرفداری از آمریکا شناخته میشد. پولدوست و رشوهخوار بود. در میان نظامیان، به ویژه ردههای میانی و پایینی، نفوذ نداشت. نمیشد به توانایی او در رهبری کودتا امید بست. شاه هم اعتماد چندانی به او نداشت. با همه اینها، زمامداران دو کشور غربی از آن دولتمردان سنتی دلسرد شده بودند و کسی جز زاهدی را در دسترس نداشتند. البته آمریکاییها برای اجرای کودتا به افسرانی دل بسته بودند که در گروه سرلشکر حسن ارفع و سرهنگ حسن اخوی بودند: «این دو نفر از گذشته هواخواه انگلیس بودند و فهرستی از افسران تنظیم کرده بودند که اطلاعات لازم را درباره آنها به همراه داشت و این فهرست را در اختیار ام.آی.۶ گذاشته بودند. این گروه کوشیده بود افسران وابسته به خود را برکشد و مخالفان را کنار بنهد و از رخنه چپگرایان در یگانهای پایتخت جلوگیری کند.»
منبع:سهراب یزدانی، کودتاهای ایران، تهران، نشر ماهی، چاپ اول، ۱۳۹۵، ص 45