اصفهان در دشت همواری قرار گرفته است که تا فرسخها در پیرامون آن امتداد دارد. مدخل شهر از میان تاکستانهای محصور و باغهایی میگذرد که تنوع رنگهای آنها به فرشهای ایرانی میماند.
اصفهان، در دوره قاجار یکی از زیباترین شهرهای ایران محسوب میشد. این موضوع متأثر از پایتخت بودن اصفهان در زمان صفویان بود که عظمت و شکوفایی این شهر را در آن دوره به همراه داشت. با این حال علیرغم فاصله گرفتن این شهر از دوره شکوه و عظمت خود، همچنان زیبایی و اهمیت خود را حفظ کرده بود:
«باغها، کاخها و عمارات کلاه فرنگی، مساجد و مدارس، بازارها، پلهای عالی و از همه بالاتر میدان شکوهمند شام-اینهاست خاطراتی که در ذهن مسافری که از اصفهان دیدن کرده است باقی میماند؛ و این یادها و خاطرهها چنان روشن و ماندگارند که با گذشت سال و ماه به آسانی تیرگی نمیپذیرند. اصفهان حق دارد که دیدنی و جالب نظر باشد زیرا از قرن شانزدهم تا قرن هجدهم میلادی، یعنی تا زمانی که تهران جای آن را به عنوان پایتخت قلمرو محروسه شاه غصب کرد، کرسی و پایتخت ایران بود. معهذا، اصفهان هنوز عنوان قدیمیخویش «نصف جهان» را حفظ کرده است، هر چند امروز نصف دیگر جهان فقط آن را به لحاظ اینکه مرکز تجارت فرش و یا صحنه وقوع حوادث داستان حاجی بابای اصفهانی است، میشناسند. شهر در دشت همواری قرار گرفته است که تا فرسخها در پیرامون آن امتداد دارد. مدخل شهر از میان تاکستانهای محصور و باغهایی میگذرد که تنوع رنگهای آنها به فرشهای ایرانی میماند. منارههای باریک و بلند مساجد سینه آسمان را میشکافد و قبههای فیروزه گون آنها با رنگ آبی آسمان رقابت میورزد. درختان بید و تبریزی بهاین صحنه رنگ و جلال میبخشند و منظره تپههای دوردست زمینهای مضرس برایاین تصویر دلفریب بوجود میآورد. یکی از ویژگیهایاین منظره برجهای کبو تر متعددی است که، به صف، در کنار جاده و در پهنه دشت قد برافراشته اند. این کبوترخانههای برج آسا، که از گل و آجر ساخته شده و به آسیاهای بادی شبیه هستند که پرهای پروانههای آنها شکسته باشد، مأمن و آشیانه هزاران هزار کبوتر و منبع در آمدی هنگفت برای کسانی هستند که فضولاتاین پرندگان را، به عنوان کود، به مزارع اطراف میفروشند.»
منبع: آبراهام والنتاین ویلیامز جکسن، سـفرنامه جکسـن (ایران در گذشته و حال) ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدرهای، تهران، علمیو فرهنگی، 1385، صص 305- 306