با فشار افکار عمومی و اعتصاب در شهرستانها و مهاجرت علما از شهرستانها به تهران، رژیم پهلوی ناچار شد برای کاستن فشار علیه خود عدهای از علمای دستگیر شده را آزاد نماید
ساواک و حکومت پهلوی، همواره نقش گروههای مذهبی را دست کم میگرفت. حکومت بر این باور بود که قدرت گروههای مذهبی ناچیز است. اما سلسله دستگیری علما و فشار افکار عمومی، خلاف این باور را نشان داد. نمونهای این ادعا را میتوان در آزادی آیتالله دستغیب و برخی از علمای دیگر، تحت فشار افکار عمومی مشاهده کرد.
«با فشار افکار عمومی و اعتصاب در شهرستانها و مهاجرت علما از شهرستانها به تهران، رژیم پهلوی ناچار شد برای کاستن فشار علیه خود عدهای از علمای دستگیر شده را آزاد نماید و امام خمینی را در منزلی تحت نظر قرار دهد. شیخ على موحد در همین رابطه میگوید: روزی که خبر آزاد شدن امام رحمه الله عليه و مرحوم آیتاللهالعظمی محلاتی رضوان الله عليه و مرحوم شهید دستغیب منتشر شد، من ماشین گرفتم و به تهران رفتم. نیمه شب بود که به قیطریه رسیدم. ساعت 9 صبح به ما اجازه دادند که به ملاقات آقایان برویم. برای من خیلی هیجان انگیز بود. همین که وارد حیاط شدم، یک اتاقی بود که در شیشهای داشت و من دیدم چند تا از علما نشستهاند. چشمم به مرحوم آیتالله العظمی محلاتی و امام رضوان الله تعالى عليه و مرحوم آیتالله دستغیب افتاد که توی آن اتاق نشسته بودند. جمعیت زیادی برای ملاقات آمده بودند و مدتی آنجا بودم تا آن که آمدند و ما را متفرق کردند».»
منبع: حمید سفیدگر شهانقی و محمد چغتایی اراکی، زندگی و مبارزات آیتالله شهید سیدعبدالحسین دستغیب به روایت اسناد و خاطرات، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392، ص 53