ممکن است آزادی بیان مجلس، نجات بخش شاه از کار درآید. ممکن است اعتماد به نهادهای کشور را بازگرداند و مردم را امیدوار سازد به این که صدایشان به گوش میرسد و وسیلهای برای اصلاح خطاها در اختیار دارند
دزموند هارنی از شاهدان عینی حوادث ایران در سال 1357 و از کارکنان سفارت انگلیس، از جمله افرادی بود که امید زیادی به عادی شدن اوضاع داشت. او علیرغم آنکه میدانست وضعیت متشنج و ناآرام است، اما همچنان بر این باور بود که برخی از اقدامات شاه میتواند نجات دهنده حکومت باشد. هر چند این تصور کاملا اشتباه بود.
«اگر وضع درست اداره شود، الزاما شرایط رو به نابودی نخواهد رفت. نظام پیشین، فاسد و کلبی صفت بود. آن نظام، خودش را با تکبر و حساس نبودن خود، از میان برد - و شخص شاه را اصلا نمیتوان از این وضع، مبرا دانست. آن وضع زیر حاکمیت شاه رشد کرد. آشکارا او دیگر رییس کل نیست، ناچار است گوش کند و ببیند. نفرت انباشته علیه گذشته که اکنون دارد علنی میشود، وحشتناک است. اما در اینجا ممکن است آزادی بیان مجلس، نجات بخش شاه از کار درآید. ممکن است اعتماد به نهادهای کشور را بازگرداند و مردم را امیدوار سازد به این که صدایشان به گوش میرسد و وسیلهای برای اصلاح خطاها در اختیار دارند. اگر شاه به این مسئله توجه نکنند و به زور متوسل شود، همه چیز به پایان خواهد رسید. اینها همه در ذهن من میگذرد. در سکوت مرگبار و ترسناک حکومت نظامی، آدم دلش میخواهد نشانهای بیابد که بگوید شاید بتوان به اوضاع عادی خوب گذشته بازگشت.»
منبع: دزموند هارنی، روحانی و شاه، ترجمه کاوه باسمنجی و کاووس باسمنجی، تهران، انتشارات کتابسرا، 1377، صص 44- 46