یکی از سناریوهای مطرح شده در تبیین علل شکست حکومت پهلوی، طرح سیاست حقوق بشر از سوی کارتر است.این سناریو در حالی مطرح میشود که مخالفتهای سیاسی پیش از سیاست حقوق بشری کارتر نیز و وجود داشت و شاه تحت تأثیر فضای کشور، مجبور شد از این حربه برای آرام سازی اوضاع استفاده کند.
بختیار یکی از گزینههای چالشبرانگیز حکومت در حل بحران سیاسی پیش آمده بود. با این حال امیدها نبست به او چندان پایدار نبود و بسیاری به او به دیده تردید مینگریستند. به خصوص آنکه برخی معتقد بودند او نیز یکی از حامیان اصلی شاه است.
همزمان با اوج گرفتن اعتراضات مردمی، برخی از افراد و تحلیلگران شایعه توطئه روسها را مطرح کردند و عنوان نمودند که شوروی به دنبال تغییر حکومت در ایران و یا بیثبات کردن ایران است. دزموند هارنی از شاهدان عینی آن روزهای ایران، پاسخ این شایعه را در کتاب خود اینگونه مطرح کرده است
دزموند هارنی از شاهدان عینی حوادث ایران در سال 1357 و از کارکنان سفارت انگلیس، از جمله افرادی بود که امید زیادی به عادی شدن اوضاع داشت. او علیرغم آنکه میدانست وضعیت متشنج و ناآرام است، اما همچنان بر این باور بود که برخی از اقدامات شاه میتواند نجات دهنده حکومت باشد. هر چند این تصور کاملا اشتباه بود.
حکومت پهلوی در زمان اوج گرفتن تظاهرات مردمی در سال 57، به اقدامات متعددی متوسل میشد تا مخالفان را افرادی خرابکار جلوه دهد. یکی از این اقدامات، کشف توطئههایی بود که ظاهرا هیچ کدام وجود نداشتند و تنها از سوی حکومت مطرح میشدند.
سیاست حامیان حکومت بعد از رفتن شاه از کشور، نزدیکی به امام و مصالحه با او بود. بر این اساس بسیاری از حامیان داخلی و خارجی شاه، ضمن دیدار حضوری و یا تماسهای غیرمستقیم با امام، تلاش نمودند تا او را به مصالحه و برقراری روابط جدید ترغیب نمایند.
مهمترین تکیه گاه شاه در حفظ قدرت، ارتش بود. چرا که بسیاری از دوستان و مشاوران فکری شاه او را تنها گذاشته و یا شاه خود آنها را به طرق مختلف و در راستای سیاست نمایشی آشتی ملی، زندانی کرده بود. با این حال ارتش نیز چندان قابل اعتماد نبود. هارنی در این باره مینویسد
ماه محرم یکی از ماههای مهم برای آغاز اعتراضات سیاسی مردم و انقلابیون بود؛ زیرا فرصت عزاداریهای دستهجمعی امکان اعتراضات گروهی و طرح شعارهای سیاسی را بیش از پیش فراهم میساخت. نمونه این شرایط را میتوان در محرم سال 57 مشاهده نمود.