مقامات سیاسی امریکا مایلند که دکتر جمشید آموزگار به جای هویدا قدرت سیاسی را در ایران قبضه کند. دوستان نزدیک دکتر اقبال میگفتند که «امریکاییها میل دارند از طریق وی قدرت مالی ایران را در اختیار خود گیرند.»
در رابطه با نخستوزیری هویدا و حامیان او دیدگاههای مختلفی ابراز شده است. یک دیدگاه معتقد است که او از حمایت کشورهای غربی از جمله آمریکا برخوردار بود و برخی نیز برخلاف این دیدگاه معتقدند که آمریکا علت برکناری او از پست نخستوزیری بود. به باور این گروه، آمریکا درصدد بود به جای هویدا فردی را که کاملاً با آمریکاییان در ارتباط بود، بر سرکار آورد. این شخص کسی نبود جز جمشید آموزگار.
«برخی دیگر از تحلیلگران سیاسی بر این اعتقاد بودند که مقامات سیاسی امریکا مایلند که دکتر جمشید آموزگار به جای هویدا قدرت سیاسی را در ایران قبضه کند. دوستان نزدیک دکتر اقبال میگفتند که «امریکاییها میل دارند از طریق وی قدرت مالی ایران را در اختیار خود گیرند.» در این ایام آموزگار وزیر دارائی کابینه هویدا و یکی از جدیترین رقبای نخستوزیر به شمار میآمد. اظهار میشد که در برابر این سیاستها بریتانیا از نخستوزیری مهندس شریف امامی که با امریکاییها میانهای ندارد و فرد بیطرفی است[!] حمایت به عمل میآورد. اضافه میشد در هر حال کابینه هویدا رفتنی است و علت این که وی هنوز بر سر کار مانده این است که شاه تصمیم قطعی در مورد جانشین او اتخاذ نکرده است. گفته میشد در هر حال حزب ایران نوین در آستانه تلاشی قرار دارد و «حکومت حزب ایران نوین چون عامل تصویب قرار داد مربوط به مصونیت مستشاران نظامی امریکا بوده است و مورد مخالفت شدید مردم و جامعه روحانیت به شمار میرود باید تغییر کند تا ناراحتیهای افکار عمومی از این لحاظ تسکین یابد.» در این ایام آموزگار تعدادی از فارغالتحصیلان امریکا را دور خود جمع کرده بود، آموزگار مشغول دستهبندی بود تا مقدمات نخستوزیری خود را فراهم آورد و حدود 80 تن از تحصیل کردههای امریکا را که در زمره نیروهای کانون مترقی و حزب ایران نوین نبودند سازماندهی میکرد.»
منبع: حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، ص 399