متاسفانه در موقع بهار تمام آب زايندهرود در فاصله كمى از نواحى نام برده در باتلاقى فروميرود كه به گاوخانى معروف است.دولت ايران ميتواند با مخارج كمى بستر رودخانه را تغيير دهد تا آب آن در اينموقع بنواحى گرمسير برود و بمصرف زراعت برسد
متاسفانه در موقع بهار تمام آب زايندهرود در فاصله كمى از نواحى نام برده در باتلاقى فروميرود كه به گاوخانى معروف است.دولت ايران ميتواند با مخارج كمى بستر رودخانه را تغيير دهد تا آب آن در اين موقع به نواحى گرمسير برود و به مصرف زراعت برسد. راجع به ناپديد شدن آب در باتلاق گاوخانى داستان افسانه مانندى نقل ميكنند كه با بناى شهر اصفهان ارتباط دارد:
گويند حضرت سليمان پيغمبر بسيار مقتدرى بود كه تمام اجنه و شياطين را تحت فرمان خود درآورده بود و هرامر مهمى را كه مايل بود با دست آنان انجام ميداد. يكروز كه با وزير خود آصف در روى قاليچه سحرى نشسته و ديوان حامل آن بودند و در هوا پرواز ميكرد به محلى رسيد كه زايندهرود از كوهها سرازير شده و از ميان دو صخره عظيم عبور مينمود و در آن محل درياچه بزرگى تشكيل داده بود كه آب آن در موقع ذوب برفها بطور قابلملاحظهاى افزايش مي يافت. سليمان از مشاهده اين درياچه و سواحل خرم و نشاطانگيز آن بسيار محظوظ گرديد و به وزير خود گفت:چه خوب است در اين محل شهرى بنا شود آصف در پاسخ او گفت:طغيان آب رودخانه مانع است كه شهر بزرگى در اين محل بنا شود و جمعيت زيادى بتواند در آن ساكن گردد و به راحتى و آسايش خاطر زندگانى نمايد. يكى از اجنه كه ملتزم ركاب آنها بود و گاوخونى نام داشت اين سؤال و جواب را شنيد و براى خوش آمد سليمان در زمين فرورفت و شكافى پديد آورد كه آب درياچه در آن فروريخت و زمين خشكى پديدار گرديد و ديوان بامر سليمان شهرى بنام اصفهان در اين محل بنا كردند. رودخانه بزرك زايندهرود در جنوب اصفهان از زير پنج پل عبور مي نمايد كه هريك از آنها را در زمان معينى ساختهاند. اولين آنها موسوم است به پل مارنون كه سابقا محلات خارج از مركز شهر را با محله يهوديان كه مارنون نام داشته «مارنون در سمت غربى قصبه جلفا واقع است» مربوط مينموده است. اين پل را شاه طهماسب در اواسط قرن شانزدهم ساخته است. قسمت زيرين اين پل با تختهسنگهاى تراشيده و قسمت بالاى آن با آجر ساخته شده است. ارمنىها اين پل را پل سرفراز مي نامند و ساختمان آنرا به يكى از ارمنيان نسبت مىدهند. بعد از پل مارنون پل بزرك ديگرى است كه آن را به نام بانى آن پل اللّهورديخان ميگويند.اللّهورديخان يكى از سرداران بزرك شاه عباس كبير بوده كه شمايل او در نقاشيهاى ديوار كاخ چهلستون ديده ميشود. اين پل كه از بناهاى جالب توجه اصفهان محسوب ميگردد در انتهاى خيابان قشنك چهارباغ واقع شده و موجب شكوه و زيبائى اين خيابان است.طول آن 355 متر و عرض آن 10 متر است و روى آن سنكفرش شده و در ابتداى آن دروازهاى است كه بوسيله آن وارد پل ميشوند. در طرفين اين پل در بالا 90 طاق كوچك گالرى مانند وجود دارد كه ديوارۀ پل را تشكيل ميدهد و عابرين از روى اين پل بوسيله اين طاقها كه از هردو طرف باز هستند ميتوانند رودخانه را تماشا كنند.در ميان اين طاقها در امتداد پل راه باريكى است كه عرض آن كمتر از يك متر و بوسيله طاقها براه شوسه پل ارتباط دارد.اين گالرى در وسط پل كمى وسعت پيدا ميكند و اطاق هاى كوچكى را تشكيل ميدهد تا مسافرينى كه دير به شهر رسيدهاند بتوانند شب را در پشت دروازه بسته بسر برند و در آنها منزل نمايند. اين اطاق هاى انتظار بادقت و سليقه خاصى كه كمتر در ايران ديده ميشود ساخته شده و بوسيله 25 تا 30 پله با رودخانه ارتباط دارند و مسافرين ميتوانند از اين پلهها پائين رفته و از رودخانه آب بردارند.چنين بنظر ميآيد كه اين اطاقها در زمان شاه عباس دوم داراى نقاشيهائى بوده است. در زير پل هم سكوهاى سنگى در جنب پايه طاقها ساخته شده كه ميتوان در موقع كمآبى در روى آنها گردش كرد.چهار برج مدور نيز در چهار انتهاى پل ساخته شده كه داراى پلكان هائيست و ميتوان بوسيله آنها پائين رفت و بآب رسيد. در زير پل يك سلسله سقفهائى با نظم و ترتيب خاصى با آجر ساخته شده است، عكسى كه ما از آن نشان ميدهيم تا اندازهاى اين شاهكار باعظمت را نشان ميدهد. قسمت تحتانى اين پل نيز مانند پل مارنون با سنك ساخته شده با اين تفاوت كه در اينجا قطعات بزرك سنك را بطرز مطلوبى تراشيده و بكار بردهاند. طاقهاى متواليه هريك 3 متر ارتفاع و 30 ر 3 متر عرض دارد و مجموعا داراى 33 طاق است كه هريك از ديگرى 7 متر فاصله دارد.ارتفاع طاقها از كف رودخانه 5 متر و ضخامت ديوارهاى آنها 2 متر است.