۰
plusresetminus
وقتی آیت‌الله دستغیب شب‌های جمعه شروع به سخنرانی کرد، دستگاه حکومت به دست و پا افتاد که ایشان را به نحوی آرام کند.
طرحی برای خنثی کردن مبارزات اسلامی

ساواک که از مبارزات سیاسی آیت‌الله دستغیب واهمه داشت، بارها تلاش کرد تا به اشکال مختلف، مانع از فعالیت‌های سیاسی ایشان شود و به نوعی مبارزات ایشان را خنثی نماید. استفاده از روش تطمیع و یا بستگان ایشان، یکی از این روش‌ها بود:

«وقتی آیت‌الله دستغیب شب‌های جمعه شروع به سخنرانی کرد، دستگاه حکومت به دست و پا افتاد که ایشان را به نحوی آرام کند. ساواک بدین منظور یکی از بستگان شهید را در نظر گرفت: «بالاخره یکی از پسرعموهای ما که خیلی محترم و بزرگ‌تر بود و در رشته فضایی تحصیل کرده و مدت‌ها رئیس دادگستری و دادستان بود، آن موقع بازنشست شده بود آمد. من حاضر بودم شروع کرد به صحبت کردن که خواست شما چیست؟
ایشان فرمودند من خواسته خاصی ندارم هر چه مراجع قم و در راسشان آقای خمینی بگویند، می‌خواهم. او گفت، شما بخواهید فراهم است! ایشان گفت من دست از این برنامه‌ها برنمی دارم، باید خواسته‌‌ای که آقایان دارند انجام بگیرد؟ می‌توانم مستقیما وارد مذاکره بشوم و آنها را راضی کنید با آن‌ها صحبت کنید.» آن شخص ول نمی‌کرد، آخر کار مرحوم ابوی گفت: «افسری که یک عمر نان دولت را می‌خورد زمان جنگ به او می‌گویند باید بروی بجنگی. من یک عمر نان امام زمان (عج) را خورده‌ام، الان وظیفه دارم که باید از احکام اسلام و قرآن دفاع بکنم، من پای آن ایستاده‌ام ولو کشته هم بشوم...»»


منبع: حمید سفیدگر شهانقی و محمد چغتایی اراکی، زندگی و مبارزات آیت‌الله شهید سیدعبدالحسین دستغیب به روایت اسناد و خاطرات، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392، ص 57
https://www.cafetarikh.com/news/49839/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما