بعد از کودتای 28 مرداد 1332، احزاب در کشور محدود به دو حزب شدند. ظاهرا این احزاب قرار بود به مانند سیستمهای دموکراتیک، نماینده مردم در جریانات سیاسی و تربیت سیاسی باشند، اما برخلاف این تصور، شاه از تاسیس این احزاب، اهداف دیگری را دنبال میکرد
حزب رستاخیز اقدامی در جهت ایجاد یک حکومت متمرکز بود. با این حال شاه برای آنکه وجهه سیاسی حکومت خود را حفظ کند، در استدلالهای متفاوت این اقدام را در راستای ضرورت سیاسی کشور معرفی میکرد. در بخشی از استدلالهای شاه در این رابطه آمده است
کودتای 28 مرداد 1332 باعث انحلال احزاب سیاسی شد. اما شاه برای آنکه ظاهر نمایشی دموکراسی را نشان دهد، اقدام به تاسیس دو حزب سیاسی کرد. مطابق با قوانین مقرر شد تمام احزاب حذف شوند و زیر نظر این دو حزب فعالیت کنند
پس از آنکه شاه توانست در سالهای بعد از کودتای 28مرداد1332، نهادهای مشارکت قانونی و نیروها و سازمانهای اجتماعی غیر رسمی را به کلی نابود سازد و فعالیت آنها را ممنوع کند.
شاه برای آنکه تحزبگرایی در حکومت خود را ثابت نماید، با توسل به اقدامات دروغین و ظاهری همچون ایجاد شعبههای حزبی در شهرها و استانهای مختلف، وانمود میکرد که این احزاب طرفداران زیادی دارد و مورد استقبال مردم است. اگرچه واقعیت چیز دیگری بود و این احزاب جایگاهی در میان مردم نداشتند و به عدم مشروعیت حکومت دامن می زدند
پس از کودتای ۲۸ مرداد که همه میدانستند زور سرنیزه ارتش و سیاستبازی انگلیسیها بر خواست مردم غلبه کرده، پهلوی دوم دید اینطوری خیلی ضایع است و خیلی شبیه یک دیکتاتور نظامی و دستنشانده است که زوری حکومت میکند و برای اینکه شکل ماجرا کمی تلطیف شود، نشست و فکر کرد و با چند تا از رفقایش هم مشورت کرد و به این نتیجه رسید که ایران هم باید مثل آمریکا نظام ...