انگلیس برای تاسیس شرکت نفت انگلیس و ایران از اقدامات و حربههای زیادی استفاده کرد. این کشور تمام موانع پیش روی خود را برداشت و در نهایت نیز موفق شد بر بسیاری از مشکلات فائق آید. با این حال بزرگترین مانع انگلیس، بختیاریها بودند که این مشکل نیز با توسل به حربههای مختلف حل شد
در زمانی که ناپلئون بناپارت در فرانسه روی کار بود، دولت قاجار جهت مهار دستاندازی روسیه به خالک کشور، به سمت اتحاد با فرانسه رفت. البته فرانسه نیز به دلایلی به اتحاد با ایران نیاز داشت. نتیجه این شرایط عهدنامه تیلیست بود؛ اما این عهدنامه به دلایلی به نتایج موردنظر ایران نرسید
خلیج فارس یکی از مناطق مهم در میان استعمارگران بود. پرتغال اولین کشوری بود که توانست بر این منطقه نفوذ پیدا کند؛ اما بعد از آن سایر استعمارگران از جمله فرانسه و انگلیس تلاش خود را برای نفوذ بر خلیج فارس آغاز کردند
پیوند سیاسی احزاب و حتی شخص شاه با تصمیمهای محافل ذی نفوذ جهانی امری نبود که مورد کتمان کسی باشد، هم شاه و هم حزب ایران نوین در توهم اینکه مبادا مقامات بریتانیا از اقدامات و یا سخنان آنان رنجیده شده باشند رو به سوی داونینگ استریت میآوردند.
مهمترین اقدام استعمارگران به خصوص انگلیس در دوران استعمارگری، دستیابی به بازارهای شرق بود. انگلیس که سودای این آرزو را در سر داشت، در قرن شانزدهم به این هدف رسید و با تاسیس کمپانی هند شرقی مسیر خود برای کسب مستعمرات را گسترش داد.
در دیماه 1311، علی اکبر داور در مجمع ملل متحد دیدگاههای دولت ایران را در دعوای نفت مطرح ساخت و پس از برشمردن اجحافات شرکت نفت انگلیس، خواستار ارجاع امر به حکمیت شد و این همان چیزی بود که دولت انگلستان از آن بیم داشت،
کمپانی هند شرقی ظاهرا نهادی خصوصی بود. اما این نهاد تحت حمایت دولت انگلیس قرار داشت. همین موضوع نقش مهمی در رشد و گسترش این کمپانی داشت. در کنار حمایت دولت، برخی از عوامل نیز به رشد سریع این نهاد استعماری کمک کرد