عدهای هم سوار همراه است، از میان دو صف نظامی عبور میکنند، فریاد مرده باد جمهوری بلند است، شیخ مهدی سلطان در سرسرا روی پله حرف میزنند، سردار سپه لدىالورود با چوب دستی شیخ مهدی را سخت نواخته امر کرد او را از پله فرود آوردند
در قضیه جمهوری رضاخان، علیرغم تمام تلاش رضاخان برای همراه کردن مردم با خود، بسیاری از در مخالفت با او بر آمدند. تا جای که برخی از مردم به سوی او حمله کردند و همین موضوع باعث درگیری میان مخالفان و موافقان جمهوری خواهی شد. تا جایی که در نهایت رضاخان مجبور به عذرخواهی گشت:
«روزی است که باید مجلس رژیم جمهوری را تصویب کند ازدحام طبقات مختلف در صحن مجلس و بیرون باغ فوقالعاده است. موافقين به وحشت افتادند، سردار سپه را به مجلس دعوت کردند، عدهای نظامی ارمنی و مسلمان اطراف مجلس را دارند، چهار و نیم بعد از ظهر سردار سپه به مجلس آمد در حالی که سرتیپ خدا یار خان، سرتیپ مرتضی خان، سرهنگ محمد درگاهی اطراف او را دارند. عدهای هم سوار همراه است، از میان دو صف نظامی عبور میکنند، فریاد مرده باد جمهوری بلند است، شیخ مهدی سلطان در سرسرا روی پله حرف میزنند، سردار سپه لدىالورود با چوب دستی شیخ مهدی را سخت نواخته امر کرد او را از پله فرود آوردند. در این اثنا کلوخی به پشت گردن سردار خورد، حکم شد مردم را بزنند، بعضی مردانه پیش آمدند و از بعضی نظامیان سلاح آنها را گرفتند، زد و خورد در گرفت، سر و گردنها شکست، زخمی را از دو طرف زیاد گفتند، مقتول معلوم نشد، مگر خر حاجی آقاجمال اصفهانی. مؤتمنالملك از جا حرکت نمود، در سرسرا به سردار بر میخورد، پرخاش میکند که بچه قاعده مردم را در خانه امن خودشان با حربه خودشان میزنی؟ میگوید رئیس دولتم. انتظام با من است. رئیس میگوید در محوطه مجلس انتظام با تو نیست و از کجا رئیس دولتی، الان تکلیف ترا معلوم میکنم. امر میدهد زنگ بزنند و به اطاق خود میرود، وكلای موافق متوسل به مشیرالدوله میشوند معظم له تصدیق رئیس میکند و سردار را به اطاق رئیس میبرد عذر خواهی میکند. رئیس میگوید از من چه عذر میخواهی از نمایندگان و علماء عذر بخواه، سردار به اطاق دیگر رفته از علماء عذر میخواهد»
منبع: مخبرالسلطنه هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، انتشارات زوار، چاپ دوم، 1344، ص 367