یکی از ویژگیهای حاکم بر رژیم پهلوی بیاعتمادی ریشهدار میان شاه و رجال لشگری و کشوری بود. صرفنظر از دلایل این بیاعتمادی که متعدد میباشد، شاه از آن برای کنترل زیردستانش استفاده میکرد.
دوران سلطنت پهلوی را باید از پُراِدبارترین دورههای تاریخ ایران دانست، چرا که در این دوره فساد نه تنها در بدنة جامعه رسوخ کرده، بلکه تمام ارکان قدرت از دربار تا پایینترین ردههای دیوانسالاری را دربر گرفته بود. نگاهی کوتاه به مجموعه اسنادی که به وسیله مراکز امنیتی رژیم سابق تهیه شدهاند به خوبی مؤید این نظر میباشند.
اطلاع موثق حاکی است سپهبد علوی مقدم بوسیله یکی از نزدیکان خود با علیاحضرت ملکه مادر تماس گرفته و برای آزادی خود از ایشان استمداد نموده است زیرا اطلاع حاصل نموده که در پرونده وی در دیوان کیفر راجع به انتخابات و شرکت واحد دلایل قانع کنندهای وجود ندارد
«شوراى عالى ارتش در ساعت 1020 مورخه 22 / 11 تشکیل شد و باتفاق تصمیم گرفته شد براى جلوگیرى از مناقشات و خونریزى، ارتش بیطرفى خود را اعلام و دستور داده شد که یگانها به پادگانها عزیمت نمایند...
همانطوریکه نامه پیروى بالا ابلاغ شد تأسیسات دولتى کلانتریها پاسگاهها و تأسیسات نظامى باید بطور قاطع در مقابل خرابکاران باید حفاظت شده و متجاوزین باید سرکوب گردند
"یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)" در تابستان سال 1385 توسط جناب آقای روح الله حسینیان به رشته تحریر در آمده است. نویسنده کتاب در مقدمه این چنین می گوید: "ما در این کتاب بر سر آن نیستیم تا نظریه ای را ثابت و یا رد نماییم؛ چه معتقدیم حوادث، زمینه ها، عوامل، تمایزات، ویژگی ها و بسیاری از ابعاد انقلاب اسلامی توصیف نشده است ...