مدت محکومیت زندانیان سیاسی، کاملاً طولانی بوده و گاه نامشخص و نامعین بود. زندانیان هیچ راه گریزی برای نجات از زندان نداشتند مگر آنکه به خواستههای رژیم تن داده و مطابق با آن رفتار نمایند. یکی از این خواستهها اعلام ندامت و یا اعتراف اجباری بود.
آموزگار بعد از آنکه به سمت نخست وزیری رسید، با دادن وعدههایی تلاش نمود تا مخالفان را راضی نماید. یکی از وعدههایی که وی قبل از روی کار آمدن به مردم داده بود؛ در رابطه با زندانیان سیاسی و رسیدگی به وضعیت آنان بود؛ اما او تمام وعدههایش را انکار نمود.
شکنجه مهمترین ابزار حکومت پهلوی برای حفظ قدرت و حاکمیت بود. شاه وجود هر گونه شکنجه را انکار میکرد ولی شواهد بسیاری از وجود شکنجهگاهها و شکنجههای سخت زندانیان سیاسی وجود داشت.
سرهنگ زمانی بسیار خشن، قاطع و به تمام معنا خون خوار و در عین حال منضبط و مدیری قوی بود. او بسیار به رژیم شاه وفادار، متعصب و در عین حال از استعداد خوبی برخوردار بود.
زندانهای عصر قاجار وضع اسفباری داشت و از نظر بهداشتی و نیز تغذیه دارای حداقل امکانات بود. دو نوع زندان در دوران ناصرالدین شاه و پس از آن قابل شناسایی است. قسم اول مختص زندانیان عادی بود که تحت عنوان انبار شناخته میشد و دیگری زندان قلعه بود که به مخالفان و محکومان سیاسی اختصاص داشت. ضمن اینکه متهمان سیاسی تا تعیین نهایی میزان مجازات، عمدتاً در منازل ...
«خیال می کنید این اداره سیاسی (شهربانی)است که با شما با نزاکت رفتار کنند؟ اینجا حکومت من است. شما جرأت می کنید با حکومت من مخالفت کنید؟ ببندیدش به شلاق! آنقدر می زنمت تا بمیری».