بسیاری از نشریات ایرانی در زمان قاجاریه در کلکته و استانبول منتشر میشدند. این روزنامه ها نقش موثری در وقایع مهمی مانند انقلاب مشروطه داشتند اما اینکه چطور روزنامه های مذکور به دست ایرانیان می رسیدند موضوع بسیار جالب توجهی است.
رضاخان را بنیانگذار پایههای دولت مطلقه نوین در ایران دانستهاند. او از همان زمان که به عرصه قدرت وارد شد، تمرکزگرایی قدرت را با بدترین و خشونتآمیزترین ابزارها آغاز کرد. علاوه بر قلع و قمع قدرتهای محلی که با سرکوب شدید رؤسای قبایل صورت گرفت، بسیاری از نخبگان فرهنگی و سیاسی نیز از طریق ترور، حذف و نابود شدند.
سرکوب آزادی بیان و اعمال نظارت و سانسور شدید بر مطبوعات و نشریات، مهمترین ویژگی حکومتهای استبدادی است. امری که بارها در تاریخ معاصر ایران در برهههای مختلف از جمله دوره رضاشاه اتفاق افتاده و مطبوعات را از رسالت حقیقی آنها دور کرده است.
تشویق صدها نویسنده داخلی و خارجی در نوشتن زندگی نامه های متعدد و تحلیل شرایط سیاسی و اقتصادی ، آن هم با رویکردی کاملا مثبت و همـراه بـا تـمجیـد فــراوان ، تشویش و دغدغه ی ذهنی محمدرضا شاه در این مورد را به اثبات می رساند.
در دوره پهلوی اول مسئولین نظارت بر محصولات انتشاراتی علاوه بر اینکه مطبوعات داخل کشور را دقیقاً تحت نظارت خود داشتند؛ به جرایدی که در خارج از کشور تولید شده و به ایران وارد می شدند چه نشریات فارسی زبان و چه نشریات بیگانه شدیداً حساس بودند . . .
روزنامه نگاری با آنکه در زمان محمدشاه قاجار آغاز شده بود؛ در زمان ناصرالدین شاه رشد نسبتاً گسترده ای یافت، اما همه روزنامه ها دولتی بودند. منحنی فراوانی روزنامه ها در دوره مشروطیت جالب توجه است و نشان می دهد در مدت 891 روز( 14 ژوئیه 1909 تا 23 دسامبر 1911 میلادی ) 860 روزنامه جدید در نقاط مختلف کشور منتشر شده است . . .
دوران نخست وزیری امیرعباس هوایدا (1343 تا 1356) سخت ترین برهه سانسور و کنترل سازمان یافته مطبوعات و روزنامه ها را تجربه نمود و ارباب مطبوعات و نویسندگان جراید اساساً در چهارچوب تعیین شده از سوی ساواک و مجموعه حاکمیت قلم فرسایی کرده و نشریات خود را چاپ و منتشر می کردند. بدین سان مطبوعات همواره سایه سنگین ساواک را بر روی فعالیتهای خود احساس می کردند....
جمال میرصادقی یک مجموعه از داستانهای کوتاه خود را چاپ کرده بود که بیشتر آنها در مجله «سخن» قبلا انتشار یافته بود. اسم این مجموعه را «هراس» گذاشته بود. گفتند در کشور شاهنشاهی هراس معنی ندارد و باید اسم کتاب را عوض کنند. . . .
با توجه به ماهیت استبدادی و توتالیتر حکومت پهلوی اول، رضاخان به گونه ای کاملاً فزاینده سعی در ایجاد انحصار و نظارتهای دولتی در تمامی شئونات سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و نظامی بود و این سیاست تمامیت خواه وی حتی در بخش فرهنگ و رسانه نیز به نحو بارزی خود را نشان داد. بدون شک در این فضا، مطبوعات هم از استبداد پادشاه بی نصیب نماندند و هریک از مطبوعات مستقل ...
یکی از سیاستهای سانسور گرایی که در زمان استالین و در شوروی سابق حاکم بود ایجاد تغییر در تصاویر افرادی بود که توسط استالین به اعدام محکوم شده و یا از حکومت کنارگذاشته شده بودند.
متن حاضر از کتابچه یادداشتهای روز سال 1356 ابوالحسن عمیدی نوری انتخاب شده است. کتابچه مذکور با عنوان "یادداشت های روز شماره 79 از 12/6/1356 تا 17/10/1356، در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران نگهداری میشود.
مرحوم پرویز ناتلخانلری ادیب و سیاستمدار، از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۵۷ مجله «سخن» را منتشر کرد. خاطرات او از سانسور رژیم شاهنشاهی و دامهایی که برای او چیده میشد، موضوع این بخش از خاطرات اوست که در مجله بخارا، سال پانزدهم، شماره ۹۴، مرداد و شهریور ۹۲ به چاپ رسیده است: