مخالفت با این جریان انحرافی مرا در مقابل سران مجاهدین قرار داده بود. چرا که آنها نه تنها حاضر به محکوم کردن این جریان نبودند بلکه به نحوی درصدد توجیه و تطهیر آنها بودند. به دروغ می گفتند اینها خائن هستند . اپورتونیست هستند. به هیچ وجه نمی گفتند که کافر و مرتد هستند. اطلاق واژه اپورتونیست به افراد، از همین مقطع مصطلح شد . اما ما می گفتیم که ایشان مجاهد ...
دیدن قیافه حسینی خود یک شکنجه بود؛ ریختش، هیکلش، دندانهایش، چشمهایش وحشتناک بود. یک آدم وحشی! با دیدن حسینی جا خوردم، فهمیدم که اوضاع پس است . حسینی گفت : به به عزت خان! دوست صمیمی ما حالت چطور است؟ ! گفتم: بد نیستم، دست مرا گرفت و خیلی مؤدبانه به داخل اتاقش برد . مرا به روی تخت خواباند . پاهایم را به طرفین و دستهایم را از بالا بست .