طبق یک روایت و به نقل از غلامحسین مصدق آمده است: در آن زمان «ارنست پرون بیمار شده بود و من دکتر جراح او بودم و جان او را نجات دادم. روزی ولیعهد که دوستی نزدیکی با پرون داشت از من پرسید: آیا تقاضایی داری؟ من هم آزادی پدرم را در خواست کردم و گفتم: اگر آزادی او ممکن نیست لااقل در ملک خود واقع در احمد اباد تحت نظر قرار گیرد، به این ترتیب با علاقهای که ...