همسرش «ثریا اسفندیاری» که همراهش بود برای تاریخ نقل کرده است: «ما به منطقه کلاردشت نزدیک رامسر پرواز کردیم. مسافرت ما ظاهرا طبیعی و برای فرار از گرمای طاقتفرسای تهران بود. چند تن از دوستان نزدیک ما هم در کلاردشت به ما پیوستند، ولی هیچکدام از آنها از صدور فرمان برکناری مصدق و انتصاب سرلشکر زاهدی به جانشینی وی اطلاع نداشتند.
با قطعی شدن شکست حکومت پهلوی در برابر انقلاب مردمی، شاه دست به حربه جدیدی زد. این حربه تشکیل شورای سلطنت بود. شورای سلطنت با اهداف متعددی تشکیل شد و ظاهرا هدف اصلی آن حفظ حکومت سلطنتی بود. اما این شورا نتوانست توفیق چندانی در اهداف ترسیم شده خود به دست آورد و خیلی زود برچیده شد. اهداف شورای سلطنت، اعضای آن و دلایل شکست این شورا موضوعی است که در این ...
خروج محمدرضا پهلوی از کشور نه تنها باعث شادی مردم داخل کشور شد که بسیاری از ایرانیان خارج از کشور را نیز به واکنش برانگیخت. در سند دیگر امروز میبینیم که دانشجویان ایرانی مقیم هند به همین منظور دست به تظاهرات زدهاند.
برداشتن عکس «محمدرضا پهلوی» از مغازههای شهرستان کرج در سال 1357 موضوع سندی است که در ادامه می آید. بر اساس این سند بسیاری از کسبهی شهرستان هشتگرد با هدایت وعاظ این شهر، عکسهای محمدرضا را از مغازهها گردآوری و «تمثال شاهنشاه آریا مهر را پاره نمودهاند»
در روزهای آخر رژیم پهلوی، سفیر آمریکا در ایران بود که نقش مهمی را ایفا می کرد. کار تا جایی بود که سالیوان رفتار شاه را مسخره می کند و او را به کنایه شاه شاهان می نامد. لقبی که شاه در جشن های 2500 ساله شاهنشاهی به کوروش شاه هخامنشی میدهد و خود را وارث تاج و تخت هخامنشیان توصیف میکند.
بعد از فرار شاه از کشور، شایعه کودتا بر زبانها افتاد و بسیاری از انقلابیون نگران بودند که آمریکا به خاطر منافع سیاسی و اقتصادی خود در ایران، به کمک نظامیان کودتایی را ترتیب دهد؛ اما شرایط انقلاب و اعتراضات مردمی به سطحی رسیده بود که موضوع طراحی کودتا و یا اجرای آن عملاً منتفی بود.
برخی به رهبری کارتر، اشمیت و سولیوان از این تصمیم حمایت کرده و معتقد بودند خروج شاه میتواند به بهبود وضعیت سیاسی کشور کمک کند و اوضاع را آرام سازد. اما در نقطه مقابل برخی از افراد همچون برژینسکی و بسیاری از فرماندهان نظامی که به شاه وفاداری زیادی داشتند، با این تصمیم مخالفت نمودند.
شاه زمانی برای مردم خود خط و نشان می کشید. مثلا آنانی را که عضو حزب رستاخیز نمی شدند تهدید به ترک کشور می کرد. اما همو زمانی که شعله های انقلاب اسلامی زبانه کشید، به سرعت از کشور فرار کرد. او رفت و مردم ماندند. جالب اینکه شاه در بحبوحه انقلاب در تمام این مدتی که تظاهر می کرد که نمی داند از کشور خواهد رفت و یا خواهد ماند، تنها تظاهر می کرد . . .
این روایت در پی آن است که خواننده بتواند دنیای شاه را از چشم وی ببیند. در این روایت شاه اندیشه ها و داوری های خود ر ا در بارة اعمالش و احساسی که دربارة آن ها داشت، بیان می کند ...
تصویری از محمدرضا شاه پهلوی و فرح دیبا در مراکش؛ این عکس مربوط به 4 بهمن 1357 یعنی کمتر از 3 هفته تا پیروزی انقلاب اسلامی است. شاه پس از فرار از ایران در 26 دی ابتدا به مصر رفت و پس از چند روز وارد مراکش شد. او در این کشور میهمان سلطان حسن دوم پادشاه این کشور بود. این عکس را "لورنت مائوس" از دومین روز اقامت شاه و خانواده اش در مراکش برداشته است.
بنده با همین تصور خدمت حضرت امام (ره) رفتم و به ایشان گفتم «آقا، شاه رفت!»؛ به رغم تصور من، گفتن این پیام در نگاه پر معنا و چهره آرام امام، هیچ تغییری به وجود نیاورد و ایشان با آرامش همیشگیشان فرمودند «خُب»! و هیچ اظهارنظری دیگری دراین باره نکردند.
شاه ، ایران را در حالی با هواپیماى اختصاصى ترک مى کرد که کسى گمان نداشت باز گردد . بعضى رفتن او را پایان پهلوى و تولد جمهورى مى دانستند ، دیوار خیابانهاى کشور عبارت "جمهورى اسلامى ایران " را در برگرفت ، خبرگزاریها پیش بینى مى کردند اگر شاه حتی به فرض محال ، باقى هم باشد مقامش تشریفاتى خواهد بود .
در بخشی از سند آمده است «عدهای از دانشجویان منحرف ایرانی مقیم بوپال- هند به مناسبت تشریف فرمائی اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به خارج از کشور تظاهراتی برپا نموده و ابراز شادمانی نمودهاند.»
در این سند تاریخی سفر بیبازگشت محمدرضا پهلوی آخرین «شاه ایران» اینگونه گزارش شده است «ذات مبارک ملوکانه به اتفاق علیاحضرت شهبانوی ایران در ساعت 13:8 روز جاری تهران را به مقصد جمهوری عربی مصر ترک فرمودند»