در خصوص اصلاحات پهلوی اول در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، نظامی و اقتصادی کشور مطالب متعددی گفته شده است . استفانی کرونین یکی از پژوهشگران خارجی در مقاله خود با «اصلاحات از بالا، مقاومت از پایین: مخالفان نظم نوین در ایران» برخلاف نگاه رایجی که در بین بسیاری از نویسندگان خارجی به چشم میخورد؛ به گونهای مستند این تجددگرایی را به نقد کشیده و نکاتی را برشمرده ...
بدون تردید دوران صدرات امیرکبیر در زمان سلطنت قاجاریه، به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران محسوب می شود و اقدامات اصلاحی وی می توانست در روند نوسازی ایران در ابعاد مختلف تاثیر گذار باشد و این کشور را در مسیر توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار دهد. امری که به خاطر توطئه های داخلی و خارجی با قتل امیر کبیر ناتمام ماند.
یـکی از سـنگرهای نخبگان سیاسی که در روی کار آمدن رضا خان نقش بهسزایی داشتند، مطبوعات بود. از نگاه تجددگرایان، رضا خان مرد عمل و مظهر اقتدار و صلابت، نظامی خشن، میهندوست و عاشق اصلاحات بود.البـته ضـعف عمدهاش بیسوادی، ناآشنایی با تمدن غرب، عدم تسلط بر زبانهای خارجی و فقدان نقشه و برنامهای مدوّن برای نوسازی ایران بود که پیوند وی با تـجدیدگرایان ...
رضاخان در سفر خود به ترکیه تلاش نمود از تمامی بخشهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و... ترکیه بازدید نماید تا به اصطلاح آثار پیشرفت و توسعه غربی شدن در این کشور را مشاهده نماید و با اجرای پروژه نوسازی خود در ایران، گام بلندی در راستای غربی شدن جامعه ایران بردارد.
حضور بیگانگان در ایران و استبداد حاکم بر جامعه ایرانی عملا نوسازی معقول جامعه ایران را با مشکل مواجه کرده بود. از همین رو برای ایرانیان و حتی خود مستبدین داشتن برخی مظاهر مدرنیته مثل بانک، ارتش مدرن و یا راه آهن به آرزو تبدیل شده بود. قطعا یکی از مهمترین این نهادها بانک بود که می بایست با بانکهای خارجی حاکم بر اقتصاد ایران رقابت می کرد؛ رویایی که البته ...
با آغاز فعالیت مجلس پنجم حرکت برای نوسازی نظام قضایی ایران سرعت بیشتری گرفت و این امر با توجه به تصویب ماده واحده مجلس مبنی بر قانونی بودن اجرای لوایح قانونی پیشنهاد شده وزارت عدلیه تا بالاترین سطح افزایش یافت. بر اساس این ماده، وزارت عدلیه اجازه داشت پس از تصویب کمیسیون عدلیه مجلس، قوانین مورد نظر را برای مدتی مشخص و به طور آزمایشی اجرا نماید تا پس ...
ماهیت سیاستهای نوسازی امیرکبیر به گونه ای بود که با منافع بسیاری از بلوکهای قدرت در دربار قاجاریه در تضاد بود و همین امر باعث شکل گیری ائتلاف راهبردی بین مخالفین داخلی امیرکبیر و مخالفین خارجی اش یعنی دو قدرت انگلیس و روسیه گردید.
مقایسهی تفاوت شیوهی نوسازی امیرکبیر با بسیاری از اصلاحطلبان، از اتکای وی به داخل حکایت دارد. به این معنی که وی هیچگاه به دنبال شبیهسازی ایران به ممالک مترقی نبود. به تعبیر کنت گوبینو، دیپلمات فرانسه در ایران، «امیرکبیر میخواست عظمت دیرینهی کشورش را بازگرداند.»
تجربهی مرگ امیر بعدها در باور نوخواهان تأثیر شگرفی گذاشت. یعنی به آنها آموخت بدون تغییر اساسی در شیوهی حکومتداری و مشخصاً بدون قانون مدونی که از قدرت شاه کاسته و به نقش مردم و فرهیختگان بیفزاید و بدون عدالتخانه و پارلمان و قانون اساسی و آزادی نمیتوان «نوسازی» حقیقی را در جامعهی ایران پایهریزی کرد.
این نوشتار با تمرکز بر فرایند به قدرت رسیدن رضاشاه، اولویتها و خطمشی پهلوی اول در نوسازی را مورد پردازش و تحلیل قرار میدهد. مسئله اساسی آن است که در نوسازی رضاشاه به چه مولفه هایی توجه شد و در مقابل چه مسائلی کنار گذاشته شد.
امیرکبیر از جمله اولین مصلحین ایرانی بود که در قیاس میان ایران و غرب، به عقبماندگی ایران پی برد. حال سؤال این است که راهکارهای وی برای خروج از عقبماندگی، بر داخل کشور استوار بود یا به خارج؟ آیا وی به دنبال نوسازی از درون بود یا از بیرون؟