در قرن نوزدهم میلادی رقابتهای استعماری کشورهای روسیه، انگلستان و فرانسه و تلاش آنها برای دستیابی به مستعمرات جدید و مناطق استراتژیک، هجوم همه جانبه این کشورها به ایران را در پی داشت. در دوره قاجار ایران عرصه تاخت و تاز استعمارگران شد و تحولات سیاسی و اجتماعی کشور ما، به شدت با منافع استعماری این کشورها به ویژه روسیه و انگلستان گره خورد.
در ادبیات سیاسی محمدرضا پهلوی، نوسازی در مقابل سنت گرایی تعریف و تحدید شده بود. اما سنت ستیزی شاه در پوسته سیاست نوسازی، همانند شمشیر دولبه سبب تشديد مخاصمات اجتماعى و به تـأخير افـتادن توسعه سياسى در ايران شد.
انگیزۀ اصلی شاه از یک نوع نوسازی در ساختار اداری و اجرایی کشور، رجعت به دوران امیرکبیر باشد. شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود.