انگیزۀ اصلی شاه از یک نوع نوسازی در ساختار اداری و اجرایی کشور، رجعت به دوران امیرکبیر باشد. شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود.
در ص 115 کتاب می خوانیم :
ناصرالدین شاه که سابقۀ حضور رجال تاثیرگذار و قدرتمندی چون امیرکبیر و میرزا آقاخان نوری را در سابقه داشت، در ۲۳ محرم ۱۲۷۵ فرمان تاسیس شش وزارتخانۀ جدید شامل وزارت داخله، امور خارجه، جنگ، مالیه، عدلیه و فواید عامه را صادر کرد. اما مهمتر از آن خبری بود که همزمان با این تاسیس و تحولات اعلام میشد و آن الغای مقام صدارت عظمی بود. به نوشتۀ روزنامۀ وقایع اتفاقیه در متن فرمان شاه آمده بود: «رأی عالمآرای همایون بر این قرار گرفت که منصب صدارت عظما و لوازم آن... به طور کلی از دولت علّیه ایران منسوخ گردد. و به همین اعلام نامۀ رسمی باید کل طبقات نوکر و عموم کردم این منصب را منسوخ و لوازم آن را در عهدۀ شخص واحد به کلی معدوم بدانند که بعد از این به احدی داده نخواهد شد و هر کس به این مقام و خواهش بیاید، مورد سخط و غضب همایون خواهد گردید.»
در ص 116 کتاب می خوانیم:
کریمی در علتیابی «پایان دادن ناصرالدین شاه به حیات منصب صدارت، که یکی از کهنترین مناصب دیوانسالاری ایران بود»، مینویسد: «جز وقایع انقلاب فرانسه و حوادث پس از آن و حتی دوران امپراتوری ناپلئون سوم که به قولی «مشی مردمگرایانه» داشت، از رخداد الغای نظام ارباب رعیتی در روسیۀ تزاری، اقدامات بیسمارک در پروس، اصلاحات سلطان محمود و سپس سلطان عبدالمجید در عثمانی و نفوذ انگلیس، به عنوان دلایل مهم این تصمیم مهم شاه یاد کردهاند. [قبله عالم،عباس امانت] در کنار این مسائل به نظر میرسد انگیزۀ اصلی شاه از یک نوع نوسازی در ساختار اداری و اجرایی کشور، رجعت به دوران امیرکبیر باشد. شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود.»