طبق افسانه راه چاره رهایی از دست دوالپا مست کردن او است.دوالپا پیرمردی به ظاهر بدبخت و ذلیل و زبونی است که سر راه مردمان نشیند و نوحه و گریه سر دهد که دل سنگ به ناتوانی او رحم آورد. چون عابری بر او بگذرد و از او سبب اندوه بپرسد گوید:بیمارم و کسی نیست مرا به خانهام که در این نزدیکی است برساند.