یکی از اصول اساسی لایحه انقلاب سفید اعطای حق رای به زنان و تغییر جایگاه سیاسی آنان بود. این اصل در ظاهر یک اصل بنیادین بود که میتوانست به نفع زنان باشد. اما در عمل نتایج این سیاست تنها به نفع برخی از زنان تمام شد
ایران در دوره پهلوی دوم دورهای از نوسازی نابسامان را در پیش گرفت که نتیجه آن افزایش نابرابری و فساد بود. او برای اینکه این شکل را از نوسازی را باب میل خود ادامه دهد پیش از هرچیز باید روحانیت را از پیش رو بر میداشت
روسیه و انگلیس در زمان جنگ جهانی اول و اشغال کشور از هر بهانهای برای افزایش دامنه نفوذ خود در ایران استفاده کردند. از جمله این بهانهها میتوان به اولتیماتوم دو کشور در روز چهارم شوال سال 1334 اشاره کرد که طی آن روسیه و انگلیس درصدد تسلط بر امور نظامی کشور برآمدند
در دوره رضاشاه بخش مهمی از پولهای کشور به بانکهای نیویورک انتقال یافته بود. جالب است که این موضوع کاملا به صورت پنهانی صورت گرفته بود؛ اما وقوع برخی از مسائل باعث علنی شدن این موضوع شد و مقدار این پول توسط منابع مختلف ثبت شد.
شاه میدانست همراهی یا مخالفت روحانیون با رفراندوم لایحه انقلاب سفید میتواند بر نتیجه آن تاثیرگذار باشد. از این رو با حربههای مختلف تلاش میکرد روحانیون را از موافقان رفراندم نشان دهد. شاه برای این کار به حربههای مختلفی دست زد
شهید دستغیب، مبارزات خود را در همراهی با امام آغاز کرد. مشی سیاسی مبارزاتی ایشان مشی متفاوت و مستقلی نبود؛ بلکه مشی امام بود. شهید دستغیب در مسیر مبارزات خود، بارها و به دلیل همراهی با امام نیز دستگیر و روانه زندان شد.
آمریکا برای کسب درآمد خود ایران را به وارد کننده عمده سلاح های خود تبدیل کرده بود و لقب «ژاندارم منطقه» را به ایران رژیم پهلوی داده بود. موضوعی که امروز برخی از کشورهای خلیجی دچار آن شده اند. درحالی ایران به انبار مهمات و اسلحه های آمریکایی بدل شده بود که واقعیت ماجرا این بود که این تجهیزات نه تنها ایران را از لحاظ نظامی قدرتمند نمی کرد بلکه مشکلات ...
رانت بانکی یکی از مشخصههای فساد اقتصادی در دهه 40 و 50 شمسی بود که ریشه آن به افزایش قیمت نفت در این دو دهه بازمیگشت. بر این اساس بسیاری از نزدیکان شاه و رژیم بدون محدودیت از وامهای کلان بانکی بهرهمند میشدند که در بسیاری از موارد نرخ بهره آن بسیار کمتر از تورم بود. این گروه علیرغم نزدیکی به رژیم، به مخالفت با هرگونه سیاست ضدرانتی میپرداختند
ایران و شوروی در دوره رضاشاه علاوه بر روابط اقتصادی، روابط سیاسی گستردهای نیز داشتند. اما رضاشاه همواره به روابط کمونیستها با دیده سوظن و تردید مینگریست. این تردید در سال 1308 و طی یک اتفاق، بسیار قویتر شد و روابط سیاسی دو کشور را تیره کرد. عدهای معتقدند رضاشاه همواره به دنبال بهانهای برای قطع روابط سیاسی خود با شوروی بود و از آن جریان به خوبی ...
بسیاری تصور میکنند که روابط ایران و شوروی در دوره رضاشاه به دلیل بدبینی رضاشاه به کمونیستها، بسیار تیره بود، اما برخلاف این تصور دو کشور در برخی از زمینهها روابط گستردهای داشتند و حتی این کشور در زمینه اقتصادی، فعالیتهای زیادی داشت.
اسدالله علم یکی از مهمترین شخصیتهای سیاسی نزدیک به شاه و البته مهم در بسیاری از تحولات سیاسی حکومت پهلوی بود. او گذشته از آن که دوست صمیمی شاه بود، مشاور دهنده اصلی در بسیاری از تحولات سیاسی نیز بود. چنانچه فقدان او به شاه ضربه بزرگی وارد کرد.
بیماری هلندی اصطلاح مشهوری است که به تزریق پول و منابع مالی ناشی از فروش منابع زیر زمینی در اقتصاد کشور اشاره دارد. امری که چون اولین بار در هلند روی داد به بیماری هلندی مشهور شد. حکومت ایران مدت کوتاهی پس از هلند و به دنبال گرانی نفت در ابتدای دهه 1350 و سرازیر شدن پول به اقتصاد کشور به این بیماری دچار شد
شاه قبل از انجام رفراندم به شهر قم سفر کرد او امیدوار بد با این سفر نظر مساعد روحانیون جهت رفراندم را کسب کند؛ اما برخلاف این تصور، مردم و روحانیون مخالفت خود را بیشتر و علنیتر کردند. این موضوع باعث شد تا شاه نیز لحن و رفتار خود با مخالفان را تغییر دهد.
بعد از انحلال جبهه ملی که در پی حوادث کودتای 28 مرداد 1332 به وجود آمد، این تشکل سیاسی ملیگرا، در قالبی جبه ملی دوم، سوم و چهارم به فعالیت پرداخت. جبهه ملی دوم، در سال 1339 شکل گرفت؛ اما خیلی زود به دلایل منحل شد.
کودتای 1332 پیامدهای گستردهای از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشت. با این حال پیامدهای سیاسی این کودتا پررنگتر از سایر پیامدها بود. برخی از پیامدهای سیاسی کودتای 28 مرداد 1332 را میتوان در موارد ذیل مشاهده کرد
تعارضات فرهنگی یکی از مشکلات و اختلافات اصلی مردم حکومت پهلوی بود. حکومت پهلوی با تظاهر به فرهنگی غربی، نوعی خودکمبینی را در جامعه پرورش داده بود که باعث عواقب سنگینی را برای حکومت و مردم به دنبال داشت.
کودتای 28 مرداد 1332 باعث انحلال احزاب سیاسی شد. اما شاه برای آنکه ظاهر نمایشی دموکراسی را نشان دهد، اقدام به تاسیس دو حزب سیاسی کرد. مطابق با قوانین مقرر شد تمام احزاب حذف شوند و زیر نظر این دو حزب فعالیت کنند
افراد و گروههای نظامی، یکی از گروههای مهم و حامی حکومت پهلوی بود. این گروهها که بیشتر شامل مقامات نظامی حکومت بود، شامل ارتش، گارد شاهنشاهی و حتی ساواک بود که وظیفه آنها برخلاف کارکردهای مورد انتظار، حفاظت از شاه بود.
اشرف معتقد بود که متفقین تنها به بهانه تأمین منافع خود ایران را اشغال و پدرش را برکنار کردند. گرچه این موضوع تا حدودی درست است؛ اما واقعیت آن است که رضاشاه خود نیز با اقداماتش بهانه لازم را به دست متفقین داد. رضاشاه در مخمصه خاصی گرفتار شده بود. این عاقبت مستبدینی است که به مردم پشت میکنند