بحران نان در دوره مشروطه تقریبا مقارن با آغاز کار مجلس دوم شروع شد. در این رابطه برخی از نمایندگان به دولت هشدار دادند؛ اما آنطور که باید به این هشدارها توجه نشد. تا جایی که کمبود نان به بحران نان تبدیل شد و در کنار سایر مشکلات، معضلی بزرگ را پدید آورد
پر از تف و استفراغ و ادرار سگ ها و آدمها، آبجو و بقایای ماهی ها و دیگر کثافات به زبان نیاوردنی بود. در طول سال معمولا حصیرهای جدیدی روی کف اتاق می انداختند اما حصیرهای قبلی را به ندرت برمی داشتند به همین دلیل آراسموس ...
جنبش ملی کردن صنعت نفت در کل آن یک جنبش انقلابی بود... از این رو نیاز به روشی از بنیاد انقلاب داشت. این واقعیت به ویژه پس از قیام سی تیر کاملا مشهود بود. اما حکومت نهضت ملی در مجموع و شخص مصدق به طور اخص از یک ...
وقتى انگلیسىها بغداد را تصرف کردند- امرى که دست نظامالسلطنه هم به بدیهىترین شکلى در آن دیده مىشد و در همین رساله به این موضوع اشاره کردیم- یأس بر ایرانیان مستولى شد. درست در این هنگام بود که یک ایرانى به نام ...
وقتی پشت سر اشرف ایستاده به شمس افترا بزند و وقتی پشت سر شمس ایستاده اشرف را متهم کند.... و ملکه مادر را در همه حال..... هیچ کس دقیقا نمی داند کار پرون چیست. او خود را فیلسوف، شاعر..... و اگر لازم باشد رمال و غیبگو ...
نظر به اینکه شاه با آمریکا به توافق رسید تا اطلاعات مربوط به ایران از طریق ساواک در اختیار آنان گذاشته شود، لذا تمامی اینگونه خبرها در مداری بسته، یعنی ساواک و شاه طی طریق می نمود که ر نتیجه وقتی اشتباه و خطائی ...
امیر نظام هفته ای دو روز مستمراً به دروازه غربی تهران(گمرک) می رفت تا به بررسی کالاهای وارد شده از خارج بپردازد. هر متاعی از خارجه وارد می کردند، در گمرک نگاه می داشتند تا امیر نظام آنها را معاینه نماید و هر جنسی ...
آقای لواسانی از طرف امام آمد خواستگاری. قبول خواستگاری حدود دو ماه طول کشید، چون حاضر نبودم به قم بروم. چون قم مثل امروز نبود. زمین خیابان تا لب دیوار صحن، قبرستان بود و کوچه ها خیلی باریک بودند... مراحل خواستگاری ...
در گام نخست پاها را دراز کرده و شعرمخصوص بازی که در ادامه آمده است توسط یکی از افراد شرکت کننده در بازی خوانده میشود و باهرضرب آهنگ شعر دست روی یک پا میرود و در پایان شعر پایی که شعر روی آن پایان میپذیرد به ...
او بیش از هر ایرانی دیگری ایرانی است و قریحه نمایشی فوق العاده دارد. بر حسب موقعیت، ماهرانه از تراژدی به کمدی تغییر وضع می دهد. به یاد بدبختی شور هق هق کنان اشک می ریزد، ضمن سخنرانی می خندد و یا غرولند می کند، ...
هواپیما آماده حرکت بود. این موضوع را گوینده فرودگاه برای آخرین بار هم اعلام کرد. اما مگر میتوانست سوارشود؟ ساعت حرکت هواپیما با اذان ظهر یکی شده بود. از خود می پرسید: عمره مهمتره یا نماز اول وقت..؟؟
در تاریخ آمده است که آن هنگام که سپاهیان نادر شاه افشار وارد دهلی شدند به نادر گفتند:اجازه میدهید وارد قصر محمد گورکانی پادشاه هند شویم؟نادرشاه در پاسخ می گوید: اینجا نیامده ایم پی تخت وتاج، بگردید و مزدوران اشرف ...
به موجب یک خبر خصوصى که به اداره [روزنامه] رسید، پریروز قبل از ظهر میرزا ابوالقاسمخان درب دکان نانوایى جنب انبار گندم یک سینى مس را غفلتاً از در دکان نانوایى برداشته رو به فرار مىگذارد، آژان پست او را دستگیر ...