لباس زنان دوره صفوی، لباسی خاص بود که در ظاهر تفاوت چندانی با لباس مردان نداشت. البته این لباس به هیچوجه قابل مقایسه با لباس زنان دوره پهلوی و بعد از آن نیست؛ اما هر چه که هست این لباس کاملا پوشیده بود و زر و زیور زیادی به آن آویخته بود
فرهنگ سینه به سینه ایران زمین به شکل نماد بر سردر خانه های تهران، حکایت دوران است. از جمله نمادهای نشسته بر سردرخانه ها می توان به عناصر قالب گل نیلوفر، شمسه، اژدها، طرحهای اسلیمی و آجر چینی اشاره نمود.
تعزیه و تعزیه خوانی در طول تاریخ ایران همواره مورد اقبال عمومی جامعه ایران قرار گرفته است و صرف نظر از تاثیرات درونی و ذهنی در بیننده، در زبان محاوره ای مردم ایران سخت موثر افتاده و اصطلاحات فراوانی را به فرهنگ ...
چنانکه از سفرنامه های ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به اروپا بر می آید در تمام مدت شام که پادشاهان و هیات همراهشان به خوردن مشغول بودند؛ ارکستر درباری با نواهای دل انگیز برای آنان نوا سر می دادنند . . .
در واخر دوره ناصری دو دسته موسیقی در تهران خیلی معروف بودند. دسته کورها و دسته مومن. دسته کورها از شش نفر که دو نفر آنها زن بودند تشکیل گردیده بود . . .
بهشت زهرا، ابن بابویه، مسجد فیروزآبادی و ظهیرالدوله تمام قبرستانهایی است که بسیاری از اهالی ادب این مرز و بوم را در خود جای داده است. در ادامه بدون هیچگونه توضیحی تصاویر مزار شخصیتهایی چون جلال آل احمد، میرزاده ...
در زمان ناصرالدین شاه نه تنها دوران رونق شعر و ادب و رشته های دیگر صناعی مستظرفه بود، بلکه هنگام شکوه و باروری موسیقی ایران نیز بود. شاه از طرفداران جدی موسیقی بود.
در زمان های گذشته، نیازهای دفاعی و جنگی، حکم می کرد که ساختار های دفاعی را در منطقه ای که بیابانی و خشک است و کوه های چندانی هم ندارد، قرار دهند تا در صورت یورش مهاجمان، شهر دارای ساختار دفاعی مطمئن و غیر قابل ...
نقل است سپهسالا صدراعظم اصلاح طلب ناصرالدین شاه زمانی نگران بدگویی مخالفان از خود نزد شاه بود. ناصرالدین شاه برای رفع این سوء تفاهم متن شیوایی را خطاب به صدراعظم خود نوشته که حاوی نکاتی جالبی است . . .
در دوران قدیم شاگردان در درسهای موسیقی دانان معروف شرکت می کردند و با رفت و آمد متوالی نه تنها ردیف را می آموختند، بلکه از روحیه و سبک استادشان نیز تاثیر می گرفتند. در ابتدا، مدارس متعددی در تهران وجود داشتند و ...
درعهد ناصرالدین شاه قاجار مسخره معروفی در دبار بود به نام کریم شیره ای؛ که هم برقرار کننده و ابداع کننده نمایشهای دربار بود و هم نایب نقارخانه دولتی و رئیس دسته های مطرب. لقب شیره ای پشتبند نام او، شیرینی نمایشها ...
دلایل بسیاری وجود دارد که "حکایت پیر و جوان" را یک رمان بدانیم، نه قصه ای که به شیوه سنتی ایرانی نگاشته شده است. اگرچه نمی توان آن را حتی با رمان های عصر خود نیز مقایسه کرد.