روز 15 فروردین 1304 وثوق السلطنه، والی فارس، با ارسال تلگرامی به رضاخان نوشت که روزنامه حبل المتین چاپ کلکته مطالبی علیه سیاستهای رسمی دولت ایران به چاپ رسانده است. در این تلگرام آمده است: «فعلاً دستورالعمل دادم که این نمره را جمع کنند. به پستخانه هم سپردم در آتیه به ایالت نظامی اطلاع داده، با اجازه فدوی توزیع شود.»
در 29 بهمن 1301 مجلس لایحه ای را تصویب کرد که همه کارکنان خدمات شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس را ملزم به پوشیدن پوشاک دوخت ایران در طول ساعات کار می کرد. این دستورالعمل در اول میزان 1302 بنا بر حکم وزیر جنگ، سردار سپه شامل پرسنل نظامی نیز شد
بعد از ابلاغ قانون استعماری کشف حجاب توسط رضاخان،در گوشه کنار کشور،اعتراضات زیادی نسبت به این اقدام ضد دینی پهلوی اول صورت گرفت. در کردستان نیز مردم با برگزاری اجتماعات اعتراضی عدم رضایت خود را از این سیاست ضد دینی شاه ابراز می داشتند؛تا جایی که سرلشگر ضرغامی از فرماندهان ارتش دستور پیگیری و برخورد شدید با مخالفین کشف حجاب را صادر نمود؛ به نحوی که ...
ژنرال آیرون ساید انگلیسی در خاطرات خود مینویسد: یک دیکتاتور نظامی میتواند گرفتاریهای ما را (در ایران) را برطرف کند و ما میتوانیم که بی هیچ دردسری، کشور را ترک کنیم.
در سوم اسفند 1299 قوای تحت امر رضاخان با تصرف کلانتریها، وزارتخانه ها و ادارات دولتی تهران، این شهر را به تصرف درآوردند. کودتای سوم اسفند رضاخان با برنامه ریزی و حمایت انگلیسیها عملی شد. نورمن وزیرمختار انگلیس در تهران عصر روز سوم اسفند در تلگرافی برای لرد کرزن وزیر خارجه کشورش ضمن تشریح کودتای رضاخان نوشت «صبح امروز نزد احمد شاه رفتم، به او گفتم چاره ...
تاریخ در رابطه با دوره پهلوی و سبک دموکراسی در آن ایام روایت های جالبی دارد. روایت هایی که نشان می دهد تا چه اندازه روحیه رضاخانی با مجلس و نمایندگان مجلس سازگاری داشته است!
پروژه استعماری کشف حجاب که از آستین پهلوی اول بیرون آمد، اقدام ضد دینی بود که توسط آن رضاخان سعی داشت با اجرایی نمودن آن زمینه های از بین بردن ارزشهای دینی از بطن جامعه مذهبی ایران را فراهم نماید. در سند ذیل از ستاد ارتش دستوری صادر شده ات که طی آن روحانیون مخالف کشف حجاب می بایست خلع لباس و تبعید شوند.
مختار اساساً افسر پلیس بود؛ دزد نبود، قلب رئوفی داشت ولی در اطاعت و محافظه کاری بیداد می کرد. این همه را نمی توانیم فراموش کنیم که اسدی در خراسان، فیروز در سمنان، مدرس در کاشمر، دیبا در ملایر؛ همه به هنگامی کشته شدند که مختاری ریاست شهرانی کل کشور را بر عهده داشت...
وقتی سیدضیاء الدین طباطبایی نخست وزیر شد خیلی گردوخاک کرد و برای فریب مردم دست به یکسری اصلاحات زد منجله قمار بازی، خرید و فروش مشروبات الکلی، کشیدن تریاک و... ممنوع کرد.
دهم بهمن سال 1299 هجری (30 ژانویه 1921) و در جریان بحران کابینه، ژنرال ادموند آیرونساید Edmund Ironsideفرمانده نیروهای انگلیسی در ایران با رضاخان پهلوی فرمانده تیپ قزاق مستقر در قزوین ملاقات و به نوشته بیشتر مورخان، اورا تشویق به کودتا کرد.
نام پزشک احمدی برای رجال سیاسی معاصر ایران، نامی آشنا و البته بسیار وحشتانگیز است. پزشک احمدی «طبیب مخصوص زندان قصر» شد و قتلهای بسیاری به دست او و با تزریق آمپول هوا صورت گرفت.
مصطفی کمال در بین همگنانش، خصلتی نادر داشت. او کارگردانی معرکه بود که اولویتها را میدانست. ملیگرایانی که در مارس و آوریل 1920 به آنکارا کوچیدند، رهبری را فراچشم خود یافتند که در بحبوحه اغتشاشی که اشغال و مداخله متفقین به آن میدان میداد، فوتوفن کار را بلد بود.
در دوره کشف حجاب رضاخانی زنهای یزد به نمایندگان مجلس نامه نوشتند و ستمهایی را که بر آنان میرفت شرح دادند: خدا میداند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادرنماز به دست یک پاسبان میافتاد مثل اسرای شام با ماها رفتار میکردند.
روز 4 دی 1300 رضاخان با صور اعلامیه ای از کلیه برپا کنندگان نمایش و تآتر خواست که برای وی بلیت جهت تماشای نمایشها نفرستند. زیرا وی نه فرصت تماشای آن را دارد و نه حقوقش کفاف خرید بلیت را میدهد!