بعد از جنگ جهانی دوم و ضعف سیاسی محمدرضا شاه که تا قبل از کودتای 28 مرداد ادامه یافت، انگلیس ضمن دخالت گسترده در امور سیاسی و اقتصادی کشور، به غارت اموال کشور نیز میپرداخت.
روزنامه فکاهی توفیق،که طولانیترین دوران انتشار را در بین مطبوعات طنز ایران داشت و از جهاتی باید آن را موفقترین نشریهء طـنز در تـاریخ مـطبوعات ایران به حساب آورد،از جمله نـشریاتی بـود کـه آگاهانه و با اصرار به فرهنگ مردم توجه داشت و به قول ادبا، این مهم را نصب العین خود قرار داده بود.
شاهان قاجار به رسم پادشاهان پیشین ایران زمین ، علاقه زیادی به هنر و هنرمندان داشتند و لذا هنرمندان را وارد دربار خویش میکردند و در مـیان ایـن هـنرمندان،نقاشان و سایر هنرمندان تجسمی(نقاشان دربار)جایگاه خاصی داشتند.
در ایران دوران قاجار دو نوع اقتدار در سطح ملی وجود داشت: یکی جابرانه که مردم به علت وجود قوة قهریه از آن فرمان میبرند و در این اقتدار شاه در رأس دولت بود و دیگری اقتدار دینی که مردم به علت اعتقادات خویش از آن تبعیت میکردند و آن اقتدار مراجع تقلید به عنوان نواب امام زمان(عج) و روحانیت مرتبط با آنان بود.
در عصر حکومت پهلوی؛ به ویژه پهلوی دوم، عـشرت طلبی، مـدگرایی و تـقلید از فـرهنگ منحط غرب زمینه حضور گسترده غرب را، هم به لحاظ فکری و هم فیزیکی، در ایران فراهم کرد و همان گونه که خانم رایت نویسنده آمریکایی گفته، در زمان شاه آمریکایی ها در همه جـای ایران حضور داشتند.
در سال 1340 یکی از مقامات ارشد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک( نیز معتقد است که آمریکایی ها در اعتصاب معلمان دست داشتند، و حتی دو اتومبیل مستشاری نظامی آمریکا در میان تظاهرکنندگان دیده شد.
ایرانیان در سالهای اقامت و مهاجرت خود در جزیره زنگبار اقدام به ساخت ابنیه،مساجد و عماراتی نـمودند که برخی از این آثار با توجّه به رطوبت هوا از بین رفته و چندین ساختمان و بنای آن نیز هنوز پابـرجاست کـه جـملگی حکایت از نفوذ فرهنگ و تمدّن اصیل ایران و اسلام در این جزیره دورافتاده دارد.
جزیرهی زنگبار با جمعیت 700 هزار نفر در منطقه شرق جـمهوری تـانزانیا واقـع شده است و از لحاظ سیستم حکومتی جمهوری خودمختار وابسته به جـمهوری متّحد تانزانیا میباشد.
مطابق گواهی درباریان و افراد نزدیک به محمدرضا پهلوی، یکی از ویژگیها و مولفه های بارز شخصیتی شاه ایران خوشیفتگی و توهمات شخصی وی در خصوص درایت و تدبیر بود؛ امری که مورد تایید نزدیک ترین افراد به شاه همچون اسدالله علم هم مورد تایید قرار گرفته است.
عریضه ای از اتباع دولت ایران به [رضاشاه] مبنی بر شکایت از اقدام حکومت در تصاحب و غارت اموالشان و اخذ مالیات های گزاف توسط حکومت ، درخواست رسیدگی و استرداد آنها
باری سر شام رفتم. شاپور غلامرضا حضور داشتند. موی سرشان را کوتاه نکرده بودند. من ترسیدم که شاه به من ایراد فرمایند. خوشبختانه فراموش کرده بودند که به من امر فرمودند موی سر شاپور را بزنم. خود شاپور را به باد فحش گرفتند...