شکار یکی از حرفهها و مهارتهای مهم ایرانیان در دوره قاجار بود که به سبکها و روشهای مختلفی صورت میگرفت. نکته اینکه حتی سیاحان خارجی نیز می توانند به مهارت ایرانیان در این زمینه شهادت بدهند:
«اگر چه ایرانیان از دو نوع شکاری که با تازی و تیراندازی در ضمن پرواز میشود بی خبرند ولیکن در فن شکار بسیار ماهرند و به کمک پرندگان شکاری بصید و شکار میپردازند. همانطور که در فرانسه با مرغان شکاری شکار مینمایند در ایران هم قوشهای قوی و قوشچی باشیهای ماهر دارند… ]در یک مورد[ صیادان به کوههای مجاور شهر رفته و طولی نکشید که صید خود را بیافتند. تازدار دستش را با دستکش درازی پوشانده و پرنده را بوسیله ریسمانی که به پنجههایش بسته بود زیر نفوذ خود داشت. سرقوش را باشلقی میپوشاند که حتی چشمانش دیده نمیشد مگر در موقعی که طعمهای ظاهر میشد. این باشلق نوعی کلاه کوچک از پوست قرمز است که گاهی حاشیههای برودری شده و سنگهای قیمتی و تیغههای طلا دارد.
از وقتی که شکاری ظاهر میشد قوشدار سرقوش را ظاهر میساخت بطوری که فقط شکار را ببیند و قوش را مستقیما بطرف شکار پرواز میداد. قوش بر سر او فرود آمده باقوت خود را بروی او پرتاب میکرد و با چنگال و منقار محکم میگرفتش. همینکه شکار بچنگش میآمد شکارچی بسویش دویده از او میگرفت و کمی گوشت صید بدام آورده را بدو میداد. قوشها و قوشچیهای شاهزاده چندین گنجشگی و خرگوش شکار نمودند. با این قوشها حتى حیوانات بزرگ و پرندگان حلال گوشت قوی هم شکار میشوند. هیچ حیوانی نیست که بدام این بازها نیفتد.»1
1-اوژن فنلاندن، سفرنامه اوژن فنلاندن به ایران، ترجمه حسین نورصادقی، تهران، انتشارات اشراقی، 1353، چاپ سوم، صص 72- 73