پس از قتل ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی ولوله عجیبی در شهر بر پا می شود. اتفاق آنقدر بزرگ بود که بسیار یاز مردم و رجال سیاسی در بهت فرو رفته بودند و چندان به فردای بدون ناصرالدین شاه برایشان قابل تصور نبود. عین السلطنه این اوضاع پر تنش را اینگونه روایت می کند:
بسیاری تلاش می کنند تا با بیان این نکته که سفارت انگلستان تمایل به پناه دادن به شیخ فضل الله نوری داشته است، او را شخصیتی معرفی کنند که با حمایت از استبداد محمدعلی شاه، منافع روسیه در ایران را تامین می کند. اما واقعیت چیزی غیر از این است. شیخ فضل الله نه طرفدار محمدعلی شاه بوده و نه طرفدار روسیه. جرج چرچیل (مدیر اداره ی شرقی سفارت انگلیس در عصر مشروطه) ...
در میان انواع لقبها و مناصبی که در دربار قاجار وجود داشت؛ عکاس باشی اولین لقب حاصل از رواج فن عکاسی در دربار سلطنتی قاجار بود و دارنده این لقب دارای برترین مقام فنی در رشته عکاسی محسوب می شد. این لقب برای اولین بار از سوی ناصرالدین شاه . . .
در این سند نامه ای مبنی بر اعلام سفر ماهانه تعدادی از هنرمندان خارجی -بعضا جالب و قابل پذیرش - به تهران جهت اجرای برنامه در کاباره های باکارا و شکوفه نو ، پیشنهاد دیدار آنان با [شاه یا ...] جهت اتخاذ تصمیم درصورت مورد پسند واقع شدن مشاهده می شود . . .
برخی از زنان قدیمی تر و پا به سن گذاشته ناصرالدین شاه که جذابیت قبل را برای شاه نداشتند با همراهی و هماهنگی خواجه های کشیک با ترفندی مکارانه خود را به خدمت ملوکانه می رساندند. امری که پس از مدتی برای شاه مکشوف شد و ناصرالدین شاه تدبیری برای آن کرد. دوستعلی خان معیرالممالک در این رابطه می نویسد . . .
شواهد متعددی از شلیک توپ در مواقع سفر شاه و یا به هنگام ورود شاه به شهر وجود دارد که بر مبارکی و خوش یمنی شلیک توپ دلالت می کند. اعتمادالسلطنه در خاطرات خود در موارد متعددی به شلیک توپ سواری در مواقع سفر شاه اشاره کرده است . . .
حکومت پهلوی حکومت شبه مدرنیسم بود. اگرچه به مدرن بودن تظاهر می کرد ولی جز ظواهر مدرن چیزی نمی دید. این حکومت بسیار به دنبال آن بود که در میان حکومت ها و دولت های دیگر خود را نشان دهد و از همین روی به برگزاری جشن ها و مراسمات پرهزینه گرایش یافت . . .
ایرانیان به ذات نمی توانستند به سوی روس های کمونیست و حکومت کمونیستی شوروی گرایش یابند. دلیل این امر نیز حضور مذهب در زندگی خصوصی و اجتماعی ایرانیان بود. اما روس ها نیز آرام ننشسته بودند. آنان در تلاش بودند تا مردم را باورهای فکری خود همراه کنند و در ایران راستا برنامه های متنوعی را تدارک دیده بودند . . .
نامه مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر به نهاوندی رئیس دفتر فرح پهلوی مبنی بر اعلام ارسال مبلغ 6000 دلار توسط انجمن ملی روابط فرهنگی برای کمک به برنامه آموزشی انستیتوی بین المللی مطالعات تطبیقی ونیز
در میان اشعار عتراضی میرزاده عشقی که ویژگی مشترک همه آنها همین ویژگی اعتراضی (چه اعتراض به دولت و نمایندگان و مردم و حتی برخی جاها اعتراض به آفارینش و فلک و . . .) شعر جالبی وجود دارد که اعتراض شاعر بیش از هر چیز در بستری از وطن پرستی اش خود را نشان می دهد . . .
در مباحث مطرح شده درباره دوران حکمرانی رضا خان بارها دیده می شود که افراد مختلف کشیدن راه آهن شمال به جنوب را یکی از موفقیت های رضا خان بر شمرده اند. با این حال و با تورق در برخی منابع تاریخی پر واضح است که اساساً راه آهن شمال به جنوب بیشتر از آنکه صرفه اقتصادی داشته باشد صرفه نظامی و استراتژیک داشته است (آن هم نه برای ایران بلکه برای بریتانیا) موضوعی ...
اسدالله علم یار و همراه همیشگی محمدرضا شاه در بخشی از خاطرات روزانه خود در تاریخ 25 فروردین 1352 درباره رسوایی واترگیت که به تلاش جمهوریخواهان برای جاسوسی از دموکراتها اختصاص دارد می نویسد . . .
شاهان همیشه برای معمولی ترین رفتارهای روزانه خود آداب و تشریفات خاصی داشته اند. خواب شبانه و حضور در خوابگاه در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه نیز قاعده و تشریفات خاصی داشت. دوستعلی خان معیرالممالک در کتاب «یادداشت هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه» در این باره می نویسد . . .
روزنامه خاطرات عین السلطنه یکی از منابع مربوط به سالهای حکومت ناصرالدین شاه قاجار است. نویسنده خاطرات در بخشی از جلد اول کتاب روزنامه خاطرات درباره قدرت هضم عجیب معده ناصرالدین شاه با بیانی جالب می نویسد . . .
در میان شاهان قاجار تردیدی نیست که باید ناصرالدین شاه را سالم ترین و سرخوش ترین آنها دانست. گفته می شود ناصرالدین شاه از قوای جسمانی و سلامت بدنی بسیار مطلوبی برخوردار بوده و اگر توسط گلوله میرزا رضا کرمانی کشته نمی شد تا چند دهه دیگر می توانست با سلامتی کامل پادشاهی کند. عین السلطنه درباره سبک زندگی جالب ناصرالدین شاه در جلد اول روزنامه خاطراتش می ...
در زمان پهلوی آنچه باعث نزدیکی به دربار و شخص شاه می شد، نه کارآمدی و شایستگی فردی؛ بلکه میزان اغراق و تملق گویی بود. این رو اطرافیان شاه تلاش می کردند در این راه گوی سبقت را از اطرافیان خود بربایند و خود تملق گویی ارشد، باشند. یکی از مصادیق این شیوه و حربه را در ادامه مرور می کنیم . . .