استبداد شبه¬مدرن در چنین شرایطی حاکی از این است که تحولات صوری در عرصه¬های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در دوره رضاخان، به لحاظ درونی نه با مدرنیسم که روح آن را ارج و قرب یافتن تک¬تک انسانها در مقابل اراده¬های فردی و گروهی قدرتمندان تشکیل می¬دهد، بلکه با استبداد فردی یک سلطان شبه¬مدرن هدایت می-گردد و در نتیجه تفاوتی واقعی بین وضعیت جدید و آنچه ...
سواد و فرهنگ دیگران باعث خلق تنگی او میشد، به درجهای که به کسانی که به ملاقاتش میرفتند توصیه میشد، اگر به زبان فرانسه با او حرف میزنند، عمداً چند غلط دستوری در حرف بگنجانند که حسادت او تحریک نشود. با گذشت زمان، تحمل هیچگونه برتری دیگران را نداشت.
اینکه رضاشاه به توصیه آتاتورک حجاب را برای زن ایرانی قدغن کرد، جدای از تاریخنویسی دولتمدار چنان در ذهن مردم جا افتاده است که نقل دهان به دهان میشود. تعدادی از مسافران ایرانی که رهسپار سفر یک هفتهای به استانبول میشوند، در کادربندی عکسهایشان جوری میایستند که سمت راست مجسمهٔ آتاتورک در میدان تقسیم در عکسهای یادگاریشان ثبت بشود.
بررسی شتابزده گزارشهای مربوط به تعامل و تقابل امیر و سفرای این دو کشور که بعضا خالی از کدورت و تنش نبود، حکایت از آن دارد که بیگانگان در ابرام برای خلع امیر در کنار عناصر درباری مخالفخوان قرار داشتند و نقش ویژهای در این میان ایفا نمودند.
نویسنده «انقلاب اسلامی و نبرد نمادها» در نتیجهگیری، جهان نمادین ایران را ترکیبی از سه الگوی باستان، تشیع و تجدد میداند که «بدون هر کدام از این عناصر نمیتوان الگوی موفقی برای آیندۀ ایران در نظر گرفت.» به عقیده او «نمادهای رقیب هر لحظه در حال تولید و بازتولیدند. اگر دولتها نسبت به هیاتهای تولیدکنندۀ نماد بیاعتنایی کنند، نمادهای جدیدی در حاشیه ...
گویی رضاخان از پس سالها در سایه بودن، تصمیم داشت رضاشاهی تازه را از رحم استبداد و حکومت فردی به دنیا آورد، چنان که شد و «سال سخت» به خاطرهها پیوست. پیشبینی سردار اسعد درست از آب درآمد. همان سال مخبرالسلطنه هدایت رئیسالوزرا هم به امر شاه اجباراً تن به استعفا داد و سردار اسعد بختیاری نیز در سفر بابل همراه با رضاشاه مورد غضب واقع و توقیف شد. مرگ ...
خداوند بر این امت منت گذارده و بین آنان ریسمان الفت [و اتحاد] را گره زده است ...این نعمتی است که احدی نمیتواند بهایی برایش بگذارد؛ زیرا از هر بهایی گرانقدرتر و از هر چیز باارزشی پرارزشتر است .
جالبتر از اینها وقتی بود که میخواستند دستگاه را باز کنند و به تعمیر بپردازند. طوری رفتار میکردند که انگار میخواهند بمبی را خنثی کنند. همه را از اطراف دستگاه دور میکردند تا کسی شاهد نحوه تعمیر نباشد. تنها یک نفر کارگر دست چندم را نگه میداشتند تا آچار بدهد و آچار بگیرد و خدماتشان را پیش ببرد.
شش ماه پس از سفر دالس به ایران در اوایل ژوئن ۱۹٥۸(خرداد۱۳۳۷) شاه برای بار سوم عازم سفر به امریکا گردید. محمدرضا شاه در این زمان ثریا را طلاق داده بود و در این سفر خواهر پرقدرت او اشرف وی را همراهی می نمود. خواهر و برادر در فضای اجتماعی و سیاسی واشنگتن دست به کار شدند.
خودش میگوید:" پدر بزرگم از دوستان دوران نوجوانی ناصرالدین شاه بود که همراهش و در دوران ولایتعهدیاش در تبریز زندگی میکرد و در همانجا به اتفاق ٦ تن دیگر از رفقایش کباب پختن را در دربار قاجار شروع میکنند که ناصرالدین میرزای جوان همواره علاقمند بوده که نحوه طبخ کباب را توسط آنها ببیند