هر جنبش یا انقلابی فارغ از نام و گرایش و خواسته مبارزان آن دارای برخی وجوه اشتراکی است. بی شک رکن مردم عامل اصلی، ثابت و مهم در آغاز و امتداد هر جنبش سیاسی میباشد.
استعمارگران در قالب گروهی نیز فعالیت داشتند. به عبارتی آنان با تشکیل گروههای مختلف در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به بدنه حاکمیت کشور استعمارگر نفوذ کرده و به دریافت اطلاعات و خدمات مورد نیاز میپرداختند. از جمله این گروهها میتوان به مستشرقان اشاره کرد.
در دوره حکومت رضا شاه سازمانهای متعددی با کارکردهای ویژه در خدمت اهداف امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفت. شهربانی یکی از این سازمانها است که با تغییر کارکرد و وظایف خود، به یک سازمان مخوف امنیتی و اطلاعاتی تبدیل شد. این سازمان نقش مهمی در شناسایی مخالفان و دستگیری آنان داشت.
با استناد به منابع تاریخی و خاطرات دولتمردان و نخبگان سیاسی پهلوی دوم، محمدرضا شاه نه تنها اعتقادی به دین و ارزشهای دینی نداشت، بلکه از هر فرصتی برای دین زدایی از تمامی شئونات جامعه نیز استفاده می نمود و حتی ماموران و نخبگان سیاسی نیز رگه هایی از دینداری نیز داشتند در نزد شاه مورد تمسخر و توهین قرار می گرفتند.
۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ کمی بعد از کودتای ضد دولت مردمی در ۲۸ مرداد همان سال، زمزمههايي منتشر میشود که ریچارد نیکسون معاون اول رئیسجمهور آمریکا آیزنهاور به تهران سفر میکند و قرار است با دولت کودتا یعنی اردشیر زاهدی و محمدرضا پهلوی ملاقات کند و در دیدار از دانشگاه تهران به وی دکتری افتخاری حقوق اهدا شود.
امیرهوشنگ دولو، نامی مطرح در تجارت موادمخدر در دوران پهلوی دوم است. وی در معاملات قاچاق تریاک و خاویار، جزو سرشناسترینها در دوره پهلوی دوم بود. دولو در سفرهای شاه به سن موریتس سوئیس همراه همیشگی بود و هرجا که میرفت، بساط تریاک و منقل او به راه بود. یک بار هم در فرودگاه زوریخ نزدیک بود به اتهام قاچاق تریاک دستگیر شود که از طریق ارتباطات دیپلماتیک ...
جاسوسان زیادی در دربار ایران برای کشورهای خارجی از جمله روسیه کار می کردند. یکی از این افراد بعد از انتشار خاطرات یک فرد روس شناساسی و اعدام شد «محمد علی میرزا خاقانی» بود که در دفتر نخست وزیر به عنوان متصدی کار می کرد. جالب اینجاست که روس ها خدمت کاران خود را نیز به بهای یک افشاگری در کتاب خاطرات به جوخه اعدام می سپردند و برای آنان ارزشی قائل نبودند....
عبدالله خان طهماسبی که مدتی فرمانده لشکر آذربایجان و در موقع ریاست وزرائی سردار سپه سمت استانداری آذربایجان را عهده دار بود، مورد سوءظن رضاخان واقع شد. پهلوی به آذربایجان رفت و او را همراه خود به تهران آورد.
مکاتبات تشریفات کل شاهنشاهی، وزارت امورخارجه و وزارت دربار در مورد ارسال عکسهای محمدرضا پهلوی به اشخاص مختلف ازجمله سازمانهای دولتی و سفارتخانه های ایران
احتمالا مسأله کشف حجاب و بازگشت زنان به ویژه زنان طبقه پایین جامعه به چادر و دیگر تقیدات مذهبی را در نظر گرفتهاند و به دیگر ابعاد این امر توجهی ننموده اند.
اقتصاد ایران در دوره قاجاریان نسبت به دورههای پیش رونق خاصی پیدا کرد؛ اما علیرغم تمام پیشرفتها و تنوعاتی که در بازار ایران وجود داشت، قدرت رقابت آن با بازارهای اروپائی بسیار پائین بود. این وضعیت از زبان یکی از مسافران خارجی به خوبی تشریح شده است.
محمدرضا زانو زدن وزیران در برابر پایش را یک سنت ملی مـیپنداشت و هـر وقـت در جمع حاضر میشد، دست خود را دراز میکرد تا ببوسند. او چنان به تملقخواهی شهرت یـافته بـود که نه تنها اطرافیان داخلی، بلکه شخصیتهای خارجی نیز در محافل خصوصی خود، از ایـنکه تـوانستهاند از ایـن راه عوایدی هم به جیب بزنند، بر حماقتهای شاه میخندیدند.
شخصیت پادشاهان و محیطی که در آن پرورش یافتهاند، همواره یکی از بخشهای جذاب زندگی آنان را شکل میدهد و البته معیاریست برای سنجش علل برخی از اقدامات آنان در آینده. به خصوص آنکه آن پادشاهان، دیکتاتور و یا مستبد هم باشند.
رضاشاه سیاست کشف حجاب را در حالی اجرا کرد که بسیاری از زنان از اساسیترین حقوق خود محروم بودند و حتی شخص رضاشاه حاضر نبود آن حقوق را به دختران خود بدهد. ضمن آنکه سیاست کشف حجاب او سیاستی غربی بود که به تاراج فرهنگی جامعه منتهی میشد.
شاه در طول حیات سیاسی خود طرحهای اقتصادی و کشاورزی زیادی را اجرا کرد؛ اما واقعیت آن است که بسیاری از این طرحها نتوانستند نیازها و رضایت مردم را جلب نمایند. یکی از علل این موضوع، عدم برنامهریزی درست و شناخت دقیق نیازهای اقتصادی مناطق بود.
عدم تامین کسر بودجه 70 میلیون دلاری علیرغم درآمد 300 میلیون دلار حق الامتیاز نفت و کمک 1 میلیارد و 200 میلیون دلاری امریکا به ایران ،تخصیص بیشتر بودجه به ارتش به درخواست شاه و...
حمام های دوره قاجار در کنار مکانهایی ماننـد مـساجد، بازارهـا و قهـوه خانـه هـا جـزء فـضاهای عـمومی بـه شمار می آمدند؛ در چنین فضاهایی امـکان مـعاشرت مــردم بـا یکـدیگر فراهم بود.
واکنش دیکتاتورمآبانه شاه با مسئولان و نهادهای مدنی باعث شده بود تا بسیاری از آنان جرأت هیچ گونه مخالفت یا اظهارنظری را نسبت به مسائل کشور نداشته باشند. تا جایی که دوستان نزدیک شاه همچون علم نیز سعی میکرد با طفره رفتن از مسائل مختلف، از هر انتقادی نسبت به شاه پرهیز کند.