در برابر سپاه یونان سواره نظام اردشیر قرار داشت که دارای جوشنهای سفید بودند و بسرکردگی تیسافرن پیش می آمدند.
گزنفون به عنوان یکی از مورخان برجسته یونان که در زمان هخامنشیان میزیسته شناخته میشود. وی از جمله شاگردان سقراط بوده و از مشورتهای این فیلسوف بزرگ تاریخ برای کارهایش بهره می برده است. معروفترین نوشتهٔ او آناباسیس (بازگشت) است که به شرح لشکرکشی کوروش کوچک و برگشت ده هزار سرباز یونانی تحت راهنمایی گزنفون به میهنشان میپردازد.
وی در این کتاب درباره مواجهه لشکریان کوروش کوچک (یونانیان) با برادرش اردشیر دوم و نظم و انضباط لشکریان شاه هخامنشی مطالبی را ذکر میکند که بسیار قابل توجه است. گزنفون در بخشی از کتاب خود مینویسد:
سه ساعت از نیمروز بود که دیدیم ابری از گرد و بار برخاست. این ابر در نزدیکی زمین سپید بود اما هر چه بالاتر می رفت بر اثر گرمای هوا سیاه تر می شد. گفتی پلاس سیاهی است که بر دشت کشیده اند. در میان گرد و غبار نیزه های جنگاوران و زره و جوشن آنان می درخشید.
سرانجام دشمن چندان نزدیک شد که بخوبی ردههای سپاه دیده می شد. در برابر سپاه یونان سواره نظام اردشیر قرار داشت که دارای جوشنهای سفید بودند و بسرکردگی تیسافرن پیش می آمدند. در سوی راست آنان پیاده نظام سبک اسلحه جای گرفته بود و پیادگان سپرهایی داشتند که از ترکه بید بافته شده بود. سپاه شاه با صف های دراز و انبوه حرکت می کردند و هر بخشی از آن را یکی از ملت های شاهنشاهی ایران تشکیل می داد. بر خلاف آنچه کوروش پنداشته بود سپاهیان فریاد نمی زدند و در سکوت عمیق با گام های یکنواخت، آهسته تر حرکت می کردند و در پیشاپیش آنان صفی از گردونه های جنگی که از هر سو داس هایی بدان بسته بود دیده می شد.
جفری هاوس هولد، ترجمه منوچهر امیری، گزنفون، بازگشت ده هزار یونانی، ص 62.