مردم از اینکه میدیدند هویدا دست بهائیان و یهودیان را در همه امور مملکت باز گذاشته ناراضی بودند و دنبال بهانهای برای قیام میگشتند
در توصیف وزارت هویدا می خوانیم:
در تظاهر به مدرنیسم هیچکس مانند هویدا عمل نمیکرد. در این شرایط فساد مالی اجتنابناپذیر بود. در خریدهای کلان خارجی که انجام میشد بلااستثنا از خارجیها پورسانت میگرفتند. متأسفانه هویدا و اطرافیانش میدزدیدند و مردم این دزدیها را به حساب شاه مملکت میگذاشتند و میگفتند همه اینها از شاهه! وزرای فاسد کابینه ضعیف هویدا به منظور دریافت پورسانت به خریدهای غیرضروری میپرداختند. مثلاً در حالیکه بازار قند و شکر در کشور اشباع بود دهها کشتی حامل شکر در آبهای خلیج فارس منتظر نوبت پهلوگیری در اسکله و تخلیه بار خود بودند و گاهی این نوبت انتظار دو سال طول میکشید و کشتیها چندین برابر ارزش محموله خود دمورانژ (خسارت دیرکرد تأخیر) دریافت میکردند. یا صدها کشتی حامل برنج آن قدر روی دریا باقی میماندند و موفق به تخلیه نمیشدند که برنج در گرمای 45 درجه خلیج فارس فاسد میشد و آن را به دریا میریختند! بزرگترین ضربات به پیکره رژیم شاهنشاهی را هویدا در طول سیزده سال زمامداری خود وارد آورد و مردم از اینکه میدیدند هویدا دست بهائیان و یهودیان را در همه امور مملکت باز گذاشته ناراضی بودند و دنبال بهانهای برای قیام میگشتند که این بهانه را هم خود هویدا به دست آنها داد و با چاپ نامه علیه (آیتالله) خمینی موجبات شورش عمومی را فراهم آورد!