وضعیت نان و قحطى بزرگى که تهران را روز به روز بیشتر مورد تهدید قرار مىداد، بسیار مشکوک به نظر مىرسید، این وضع از نظر بسیارى از دستاندرکاران دور نماند و به صراحت به مصنوعى بودن بسیارى از تنشهاى کشور اشاره مىشد. بدون تردید ملکالشعراى بهار شجاعترین این افراد بود که مىنوشت: «چه خبر است؟ امروزه دولت روزى دویست و چهل پنجاه خروار گندم به خبازخانه مىدهد و معذالک کار نان به درجهاى سخت و خراب است که بدبینىهاى ما را تا این درجه قوت مىدهد، در صورتى که میزان نان روزانه تهران همه وقت کمتر از این بوده و هیچ وقت نان به این عسرت و خرابى نبوده است!»