باغ شاه | کافه تاریخ

جوان و تاریخ- سبک زندگی

خاطرات مخبرالسلطنه

مخبر السلطنه در کتاب خاطراتش نوشته (پس از آنکه شاه به مجلس تشریف بردند و قسم خوردند و تصور می رفت فی الجمله اعتمادی در بین آمده است یک بمب روز جمعه 25 صفر 1326 در خیابان ماشین که به سمت کالسکه شاه انداختند و جمعی را تلف کردند و هر چه رشته بود چله کرد ) . در واقع این چند خط شروع یک اتفاق بزرگ سیاسی را نشان می دهد . روز 14 خرداد بود که درهای قصر با سرو صدای زیاد باز شد و سربازان سیلاخوری و قزاق های لیاخوف که دیگر قراردادش با استبداد بسته شده بود ریختند توی خیابان و بگیر و ببند کردند و با سر و صدا خاک به پا کردن و شاه را فرستادند باغشاه . می گویند مردم شاخ درآوردند وقتی نامه محمد علی شاه به مجلس رسید که من برای هواخوری رفتم به باغ . مجلس هم با عصبانیت جواب داد : خروج ناگهانی شما بر خلاف اراده ملت است و تهدید امنیت و ... به حساب می آید . این وسط برخی مجلسیان افراطی رفتند و اسلحه برداشتند تا از مجلس پاسبانی کنند . بعضی هم رفتند تا از علما چاره جویی کنند و بعضی هم مثل عضدالملک و چند نفر دیگر رفتند مصالحه با شاه مملکت را در باغ انجام دهند . غافل از آنکه در 17 خرداد همه شان دستگیر شدند و تلگرافخانه به فرمان شاه بسته شد و خلاصه باغشاه شد مرکز خطر . باغشاه از باغ های معروف تهران بود و در زمان قاجار به محل سکونت و استراحت پادشاهان معروف بود . محمد علی شاه برای لشگر آرایی به باغشاه می رود و هدفش را با این نامه سعی می کند که پنهان کند : جناب اشرف مشیرالسلطنه ، چون هوای تهران گرم و تحملش بر ما سخت بود از این رو بباغشاه حرکت فرمودیم .