بر پایی مراسم ازدواج همواره یکی از با شور و نشاط ترین مراسم اجتماعی در تاریخ ایران بوده؛ چنانچه این امر در دوره ی قاجار نیز با حرارتی خاص و البته آداب و رسومی منحصر به فرد برگزار می شده است.
از این رو ویلسن درباره مراسم ازدواج قوم غیور و افتخار آفرین لر در زمان احمد شاه می نویسد: وقتی که یکی از جوانان ایل، دختر یکی از افراد ایل دیگر را خواستگاری می کند کدخدایان و ریش سفیدان هر دو طرف در زیر یک پوش بزرگ اجتماع کرده و پدر یا قیم عروس و داماد در صدر مجلس قرار می گیرند. داماد نیز در یک گوشه چادر نشسته و گوش به زنگ است که چه وقت عروس را حاضر می کنند. در فاصله کوتاهی عروس را با هلهله و شاباش حاضر کرده و یکی از سادات محل که نسبت به سایرین ارشدیت دارد شرحی از محاسن و مزایای اخلاقی خانواده عروس و داماد بیان کرده و مخصوصاً متذکر می شود که این دو خانواده به دیانت اسلام علاقه مند و از طرفداران پنج تن آل عبا می باشند و چندین مرتبه برای زیارت و عتبه بوسی حضرت سیدالشهدا و امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کربلا و نجف مشرف شده اند و اگر برای زیارت به مشهد مقدس و قم هم رفته باشند که دیگر نور علی نور است و قاری خطبه این موضوع را با آب و تاب هر چه تمامتر تذکر می دهد و سپس نجابت و عفت عروس و داماد را متذکر می شود و در ضمن توصیف از مردانگی و رشادت داماد، خانه داری و خوش سلوکی عروس را هم که از خصایص اخلاقی پدر و مادر آن هاست می ستاید. بعد پدر عروس رشته سخن را در دست گرفته و می گوید دختر من همواره در ناز و نعمت به سر برده و هیچ گاه در ییلاق و قشلاق پیاده نرفته و همواره از یک مادیان اختصاصی استفاده کرده است و با اینکه همه نوع وسایل برای او فراهم بوده، شیر گاو و گوسفند خود را شخصاً دوشیده و در موقع فراغت به قالیبافی اشتغال داشته است.
سپس پدر یا قیم داماد اظهار امیدواری می کند که موجبات رفاه و آسایش عروس از هر جهت فراهم شود. بعد به اصطلاح مهر بران کرده و مراسم عقد و ازدواج انجام می پذیرد. در موقع انجام مراسم عروسی یکی از منظره های دلنشین و فرح انگیز رقص چوبی است که مخصوص طوایف لرستان و بختیاری می باشد و گویا این مراسم از ازمنه سالفه میان ایلات این دو طایفه به یادگار باقی مانده است.
ویلسن در ادامه خاطراتش از ربودن دختر توسط خواستگار صحبت می کند که ناشی از اختلافات و دو دستگی طایفه ها بوده و چون طایفه دختر می بینند کار از کار گذشته سکوت اختیار می کنند به خصوص که داماد شیربها را هم در چادر دختر گذاشته بوده ست و پس از آن بین دو طایفه مناسبات حسنه برقرار می شود.
منابع:
1-میترا مهرآبادی، زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، تهران: آفرینش، 1379.
2-بنفشه حجازی، تاریخ خانمها، تهران: قصیده سرا، 1388.