روز ۱۵ فروردین ۱۳۲۵، معاهده نفتی ایران و روسیه توسط «سادچیکف» سفیر روسیه و قوامالسلطنه نخستوزیر ایران در مسکو به امضا رسید.
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، به سرعت زمینههای اختلاف میان دول متفق پدید آمد. یکی از موارد اختلافات، مسئلهی نفت ایران بود.
شوروی، برای تحت فشار قرار دادن ایران جهت اعطای امتیاز نفت شمال، از خروج نیروهای خود از ایران خودداری میکرد. درحالیکه سران دول متفق در کنفرانس تهران در سال1942 توافق کرده بودند ظرف 6 ماه پس از پایان جنگ، تمامی نیروهای خود را از کشورمان خارج کنند.
امریکا و انگلیس به این توافق عمل کردند اما روسها همچنان نیروهای خود را در ایران نگه داشتند. در این حال فرقه دموکرات به رهبری جعفر پیشهوری در آذربایجان، آشکارا علیه حکومت ایران سر به شورش برداشت. روسها نیز از حرکت نیروهای دولتی ایران به سمت آذربایجان جهت سرکوبی شورش جلوگیری کردند.
در ژانویه 1946 حکیمی نخستوزیر به حسن تقیزاده سفیر ایران در لندن و نماینده ایران در سازمان ملل متحد دستور داد تا شکایت ایران از شوروی را تسلیم شورای امنیت نماید.
ولی دولت شوروی اعلام داشت که رسیدگی به موضوع در صلاحیت شورای امنیت نیست بلکه باید از طریق مذاکرات دو جانبه بین ایران و شوروی حل شود.
دوباره تقیزاده شکایت ایران را مطرح کرد و اقدام دولت شوروی را نقض آشکار پیمان سهگانه1942 و اعلامیهی تهران خواند.
بالاخره با کشمکشهایی که صورت گرفت در 30 ژانویه 1946 شورای امنیت قطعنامهای را تصویب کرد که به موجب آن از طرفین دعوی خواسته شده بود که مذاکرات مربوط را هر چه زودتر شروع نموده و نتیجه آنرا به اطلاع شورای امنیت برسانند.
روز قبل از صدور قطعنامه شورای امنیت، حکیمی از مقام خود استعفا کرد و در 6بهمن1324 قوامالسلطنه با 51 رای موافق در مقابل 50 رأی مخالف نمایندگان مجلس شورای ملی به نخستوزیری برگزیده شد.
*مذاکرات قوام السلطنه
قوام السلطنه بلافاصله پس از دریافت فرمان نخستوزیری پیامهایی به روسای دول متفق فرستاد و طی آن سیاست خارجی خود را براساس موازنه و دوستی و احترام متقابل اعلام کرد. و در ضمن یادآور شد وعدههایی که سه دولت بزرگ در زمان جنگ در مورد حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران داده بودند عملی شود. نظر به اینکه باز هم مقامات شوروی جواب صریحی ندادند.
قوام السلطنه، 11روز پس از انتخاب به مقام نخستوزیری، ضمن تلگرافی به جوزف استالین نخستوزیر شوروی، ابراز تمایل کرد که شخصا به مسکو مسافرت کند و برای حل مسائل فیمابین، بهطور مستقیم با سران شوروی مذاکره به عمل آورد.
شورویها درخواست نخستوزیر را به گرمی پذیرفتند. قوام السلطنه در روز 18 فوریه 1946 (29بهمن1324) در رأس یک هیئتی به مسکو رفت. وی طی 19روز اقامت در مسکو 2 بار با استالین و 4 بار با مولوتوف وزیر امورخارجه شوروی ملاقات و مذاکره کرد. ولی در این ملاقاتها راجع به هیچ یک از مسائل نفت، تخلیه ارتش شوروی و فرقه دموکرات آذربایجان بین نمایندگان ایران و شوروی توافق حاصل نشد.
استالین پیشنهادات سنگینی به قوام ارائه داد که از جمله هماهنگ ساختن سیاست خارجی ایران با شوروی، شناسایی رسمی حکومت خودمختار آذربایجان و اعطای امتیاز نفت شمال به دولت شوروی بود.
اما قوام زیر بار این شرایط غیرقابلقبول نرفت و پس از چند روز تصمیم خود را دایر بر مراجعت به تهران به اطلاع استالین رسانید. در آخرین شبی که قوام در مسکو بود استالین رویه دوستانهتری در پیش گرفت و حاضر شد در صورتی که دولت ایران با اعطای امتیاز نفت شمال موافقت کند شرایط خود را تعدیل کند.
قوام بهجای اعطای امتیاز نفت با تأسیس یک شرکت مختلط ایران و شوروی برای بهرهبرداری از نفت شمال موافقت کرد و قرار شد مذاکره برای امضای موافقتنامه بین دو کشور با سفیری که شوروی به ایران خواهد فرستاد دنبال شود. به خواهش استالین، قوام قول داد نسبت به دموکراتهای آذربایجان رویه مسالمتآمیزی اتخاذ نماید و شکایت ایران را از شورای امنیت پس بگیرد.
اولیتماتوم امریکا
شورویها علیرغم موافقت قوامالسلطنه در تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی حاضر به تخلیه خاک ایران نبودند، و بهطور صریح اعلام میکردند که چون از انقلاب اکتبر به بعد مناسبات ایران و شوروی بر پایه دوستی استوار نیست، بنابراین نگرانی خاطر از ایران فعلا مانع تخلیه کامل نیروهای ارتش سرخ از ایران است و همواره تأکید میکردند برطبق قوانین قرارداد1921 بین ایران و شوروی، به دولت شوروی حق میدهد هرگاه خطری از ناحیه ایران متوجه شوروی بشود نیروهای خود را وارد ایران کند.
تاریخ 2مارس1946(12اسفند1324) که برای تخلیه قوای بیگانه از ایران پیشبینی شده بود فرا رسید، نیروهای انگلیسی و امریکایی قبل از این تاریخ یعنی در 15فوریه1946 خاک ایران را تخلیه کرده بودند ولی شورویها فقط به تخلیه مشهد و شاهرود و سمنان اکتفا کرده و بهجای آنکه قوای خود را به روسیه ببرند آنرا به 3 ستون و به ترتیب به سوی تهران، مرز عراق و سرحد ترکیه فرستادند. در ظرف چند روز صدها تانک و واحدهای کمکی و نیروی پیاده از شوروی به ایران سرازیر شد که موجب وحشت عمومی شد. در عین حال چند لشکر شوروی در طول مرز اروپایی ترکیه متمرکز شد و شورویها دست به تبلیغات گستردهای زدند تا موجبات وحشت و ارعاب ایرانیها و ترکها را فراهم سازند.
در مقابل این وضع بحرانی پرزیدنت ترومن پیامی که بیشباهت به اولتیماتوم نبود در 21مارس1946 به استالین فرستاد. رئیسجمهوری آمریکا پس از یادآوری مفاد پیمان سهجانبه متذکر شده بود که علت اصلی اعزام ارتش متفقین به ایران این بوده که مهمات و لوازم جنگی به روسیه فرستاده شود و قسمت عمده سلاحهای ارتش مزبور از امریکا فرستاده شد تا روسها بتوانند در مقابل آلمانها مقاومت نموده آنها را شکست دهند. پس از پایان جنگ ارتشهای انگلستان و امریکا خاک ایران را بر طبق تعهدی که کرده بودند تخلیه کردند و اکنون امریکا انتظار دارد شورویها هم در عرض یک هفته شروع به تخلیه ایران نماید و تا شش هفته دیگر، کلیهی قوای خود را از ایران خارج سازد و الا به ارتش امریکا دستور خواهد داد که به ایران مراجعت کند با تهدید امریکا و موافقت شفاهی قوام در مورد نفت شمال مذاکرات جدید بین ایران و شوروی آغاز شد.