با شنیدن هتاکی های او با صدای بلند گریه می کردیم و به درگاه خدا التماس و تضرع می کردیم که ما را از شر زبان او آسوده گرداند. زخم زبان این مرد خبیث از ضربات و کتک هایی که خورده بودیم بدتر بود.
حکومت پهلوی، برای مقابله با دستگیرشدگان، پشیمانی آنها در مسیر انقلابی که برگزیده بودند و مقابله با آنها، از شیوه های مختلفی سود می جستند. اگرچه شیوه های فیزیکی مقابله همیشه در زندان های نیروهای نظامی و ساواک برقرار بود، اما گاهی برای مقابله با انقلابیون به مقدسات آنها توهین می شد. جالب آنکه این توهین ها به جای آنکه انقلابیون را ساکن و ساکت کند؛ آنها را جری تر می کرد:
«طلبه ها یی را که دستگیر می کردند، دست و پایشان را می گرفتند و پرت می کردند روی بقیه دستگیر شدگان. بدین وسیله می خواستند به آنها ضربه وارد کنند. وقتی که من را گرفتند و روی دستگیر شدگان انداختند، به دامن آقای شیخ قدرت الله نجمی افتادم. دور سر او زخم شده بود و از اطراف سرش خون پایین می آمد. همه ی این مصیبت ها برای ما قابل تحمل بود. مصیبتی که در آنجا برای ما قابل تحمل نبود این بود که فرد قد بلندی، از همان ساواکی ها یا گاردی ها، روبه روی ما ایستاد و اسامی همه ی مراجع مانند حضرت امام، آیت الله بروجردی، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم و مراجع دیگر و حتی با بی شرمی تمام حضرت معصومه (س) و حضرت فاطمه (س) را ذکر و به آن بزرگواران هتاکی می کرد. ما با شنیدن هتاکی های او با صدای بلند گریه می کردیم و به درگاه خدا التماس و تضرع می کردیم که ما را از شر زبان او آسوده گرداند. زخم زبان این مرد خبیث از ضربات و کتک هایی که خورده بودیم بدتر بود.»