محمدرضا پهلوی همانند پدر، علاقه وافری به نهاد ارتش داشت و نوسازی و تقویت ارتش را ضامن بقای سلطنت خود میدانست. به ویژه اینکه روند خلع رضاخان از سلطنت و کودتای 28 مرداد 1332 شاه را متقاعد نمود که سلطنت بدون قدرت نظامی مفت نمیارزد. از طرف دیگر محمدرضا شاه به دلیل فقدان مشروعیت مردمی خود و تصویر خشن ارتش در اذهان عمومی، چارهای جزتقویت ماشین جنگی و دستگاه سرکوب خود نمیدید. فردوست استراتژی نظامی شاه در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد را در سه عنصرخلاصه میکند؛ نظارت شدید و بوروکراتیک شاه بر نهاد ارتش، استفاده تمام عیار از مستشاران امریکایی در امر آموزش و تبدیل ارتش به زرادخانه تسلیحات امریکایی. شاه بزرگترین کار خود را فرماندهی کل قوا میدانست و راساً در امور نظامی و امنیتی تصمیم میگرفت