تعداد نظامیان و درجهداران در حکومت پهلوی بسیار زیاد بود. ظاهرا شاه درصدد بود با این اقدام، وفاداری بخش مهمی از نظامیان را جلب کند. زیرا اختصاص دادن درجات نظامی باعث میشد تا نظامیان ضمن بهرهمندی از امتیازات گوناگون، از نظر روانی نیز انگیزه بیشتری داشته باشند.
بعد از طرح دکترین نیکسون، ایران به پایه نظامی در اجرای این طرح تبدیل میشود. به عبارتی بر اساس این طرح قرار شد تا امنیت منطقه خاورمیانه به واسطه ایران تامین شود. این موضوع باعث شد تا شاه سیاست خریدهای نظامی را از سر بگیرد. افزایش خریدهای نظامی دو پیامد عمده برای ایران داشت
مهمترین تکیه گاه شاه در حفظ قدرت، ارتش بود. چرا که بسیاری از دوستان و مشاوران فکری شاه او را تنها گذاشته و یا شاه خود آنها را به طرق مختلف و در راستای سیاست نمایشی آشتی ملی، زندانی کرده بود. با این حال ارتش نیز چندان قابل اعتماد نبود. هارنی در این باره مینویسد
یکی از خطرات احتمالی که از سوی آمریکا نسبت به بقای حکومت شاه وجود داشت، فرار فرماندهان ارتش بعد از فرار شاه بود. آمریکا به خوبی آگاه بود در صورت تحقق این خطر، فروپاشی حکومت شاه حتمی است.
قیاس میان انقلاب اسلامی و کودتای 28 مرداد از جمله مهمترین اشتباهات محمدرضا شاه و آمریکایی ها بود. آنها امیدوار بودند مصائب و مشکلات موجود همچون دوره ملی شدن صنعت نفت با یک کودتا حل شود؛ اما پس از مدتی فهمیدند اقدام ارتش امری غیر ممکن است . . .
به موازات گسترش نیروهای مسلح و افزایش قدرت آنها، شیوه های نظارت شاه بر ارتش نیز متنوع تر و شدیدتر شد. ایجاد واحدهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی در درون ارتش، تشکیل رکن دو در ستاد بزرگ ارتشتاران، تأسیس دفتر ویژه اطلاعات، تفکیک نیروهای سه گانه از یکدیگر و ارتباط مستقل آن ها با ستاد بزرگ ارتشتاران، اختلاف افکنی و ایجاد و رقابت های کاذب و اداری و تصفیه نظامیان ...
یکی از نقاط ضعف حکومت پهلوی که به چشم مردم ایران بسیار پر رنگ جلوه گر شد، ارتشی بود که او ساخته بود. این ارتش تماما تحت سلطه ایالات متحده آمریکا بود. تسلط آمریکا بر ارتش ایران، به طور خاص خود را در نفوذ و قدرت گیری روز افزون مستشاران آمریکایی نشان می داد که بر سیستم ارتش ایران چیره بودند:
با توجه به اینکه حکومت پهلوی، حکومتی غیر مردمی بود، به شدت از چهره اجبار استفاده میکرد. آنان تلاش می کردند تا همیشه از زور و قوای نظامی برای ساکت نگه داشتن مردم استفاده کنند. دلیل آن نیز این بود که دستگاه پهلوی از ایجاد رفاه و آسایش برای مردم ناتوان بود. بر همین اساس ناچار بود تا قوای نظامی را به گونه ای تربیت کند تا آنان به سرکوب مردم بپردازند. جدایی ...
گفته میشود قره باغی از سوی بختیار دستور بمباران مراکز ارتشی را نیز دریافت میکند؛ اما در نهایت با رسیدن پیامی از سوی شورای انقلاب، متقاعد میشود که بمباران مراکز و نیز افتادن اسلحه به دست مردم، وضعیت را وخیمتر میکند و این موضوع در پایان به ضرر همه خواهد بود . . .