ظل السلطان حکمران تهران هنگامى که خبر وفات فتحعلى شاه را در اصفهان شنید با شاهزادگان و حکام ولایات مرکزى ایران و عدهاى از درباریان که در تهران بودند،همدست و همعهد شد و خود را پادشاه خواند و با عنوانهاى على شاه و عادل شاه مدت 90 روز سلطنت راند.
بر اثر انتشار خبر وفات فتحعلى شاه،در پایتخت و اغلب ولایات ایران شاهزادگان به ادعاى سلطنت برخاستند.در تهران شاهزاده على شاه ظل السلطان پسر دهم فتحعلى شاه و در فارس حسینعلى میرزا فرمانفرما به کمک برادرش حسنعلى میرزا شجاع السلطنه هریک خود را پادشاه مستقل خواندند و سکه و خطبه به نام خود ضرب کردند.بقیهى شاهزادگان نیز در حوزههاى حکمرانى خود در انتخاب روش و طریقهاى که تبعیت آنان را نسبت به پادشاه وقت تعیین نماید،متحیر و سرگردان بودند و تا زمانى که محمد شاه به سعى و کوشش میرزا ابو القاسم قائممقام به سلطنت رسید،هرجومرج و کشمکش میان طرفداران محمد شاه و برادران و اعمام وى در ایران مرکزى و جنوبى ادامه داشت.
ظل السلطان حکمران تهران هنگامى که خبر وفات فتحعلى شاه را در اصفهان شنید با شاهزادگان و حکام ولایات مرکزى ایران و عدهاى از درباریان که در تهران بودند،همدست و همعهد شد و خود را پادشاه خواند و با عنوانهاى على شاه و عادل شاه مدت 90 روز سلطنت راند. ظل السلطان بعد از اعلام سلطنت خود،دست به بذل و بخشش زد و عدهاى از رنود و اوباش تهران را به نام سرباز به زور پول جمعآورى نمود و دستههاى نظامى را که همراه فتحعلى شاه به اصفهان رفته بودند با فرماندهى آنان،علینقى میرزا رکن الدوله پسر هشتم فتحعلى شاه،به پایتخت احضار کرد.وى فرمان ظل السلطان را پذیرفت و با سپاه خود و کلیهى ذخایر اثاثیه سلطنتى به تهران آمد و ضمن خدمتگزارى،بازوبند فتحعلى شاه را که یکپارچه الماس موسوم به دریاى نور و به وزن 40 گرم بود،به ظل السلطان تسلیم کرد و از طرف او نامههایى به حکام ولایات نوشت و آنان را به قبول امر و فرمان ظل فرا السلطان خواند و فرمانهایى نیز به نام و امضاى ظل السلطان على شاه به بعضى از ولایات صادر کرد.
چند روز پس از آن وقایع،ظل السلطان یکى از محارم خود،محمد جعفر خان کاشى را به وزارت برگزید و رکن الدوله را براى ملاقات با محمد میرزا(ولیعهد فتحعلى شاه)به تبریز روانه ساخت و ضمنا نامهاى به محمد میرزا نوشت و او را به قبول سلطنت خویش دعوت و در آن نامه اظهار کرد که اگر محمد میرزا با مقصد وى موافقت کند،او را همچنان به ولیعهدى منصوب و حکمرانى تمامى آذربایجان را کماکان به او واگذار خواهد کرد.
از طرف دیگر محمد میرزا ولیعهد رسمى ایران که در زمان حیات پدرش عباس میرزا در غالب لشکرکشىهاى او شرکت داشت ،در تبریز بود و پس از شنیدن خبر وفات فتحعلى شاه به کمک میرزا ابو القاسم قائممقام فراهانى که یکى از رجال مبارز آن عهد به شمار مىآمد و تربیت محمد میرزا را بر عهده داشت،درصدد جمع قوا براى تسخیر تهران و سرکوب کردن ظل السلطان و سایر مخالفین برآمد و چون دولت روسیه باطنا هواخواه سلطنت محمد میرزا بود، سفیر روس از تهران براى عرض تسلیت وفات شاه و تبریک سلطنت محمد میرزا به تبریز رفت و سفیر انگلیس نیز عازم تبریز گردید و چند تن از افسران انگلیسى را که دربار انگلستان با هیئتى براى تعلیم و تربیت سپاه ایران فرستاده بود،با خود به آذربایجان برد.قائممقام با تمهید مقدمه و بدون جنگ،ابتدا دو تن از برادران محمد میرزا یعنى جهانگیر میرزا و خسرو میرزا را در آذربایجان دستگیر و زندانى کرد.آنگاه از سپاهیانى که گرد آورده بود،یک دسته را به همراهى راولینسن از افسران انگلیسى،قبلا روانه تهران کرد و بقیهى سپاه را براى حراست شاه در تبریز باقى گذاشت.دستهى اول سپاه اعزامى از آذربایجان به محل سیادهن(تاکستان فعلى)در 40 کیلومترى مغرب قزوین با پانزده هزار تن سپاه اعزامى ظل السلطان که به سردارى برادر خود امام ویردى میرزا ایلخانى براى تصرف زنجان و آذربایجان و تهدید محمد میرزا روانه کرده بود،روبرو شدند.پس از برخورد مختصرى سپاه ظل السلطان مبدل به یأس گردید و درصدد پوزش و عذرخواهى و جلب محبت محمد میرزا برآمد.سرانجام محمد میرزا در اوایل رمضان سال 1250 هجرى به همراهى قائممقام و رجال دربار خود و سفراى روس و انگلستان به پایتخت وارد شد و روز 14 آن ماه تاجگذارى کرد و سلطنت 90 روزه ظل السلطان پایان یافت.