تقسیم املاک و پرداخت بهای آن در هر نقطه از کشور فرق میکرد و مسائلی مطرح میساخت. کشاورزان، بدون راهنمائی، نمیدانستند در چه هنگام کشت کنند و کی آبیاری نمایند.
اصلاحات ارضی پیش از آنکه به نفع زارعین باشد، باعث استثمار آنها شد. با اجرای این سیاست، بسیاری از کشاورزان در رابطه با موضوع آبیاری، تسهیلات و مسائل مالی مربوطه دچار مشکل شدند و به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از نحوه و زمان کشت آگاهی لازم را نداشتند:
«زارعین استثمار شدند، اصلاحات ارضی چیزی نبود که زارعین خواستار آن باشند بلکه بیشتر از جانب دربار دنبال میشد. رضاشاه، سنگ اول بنا را گذاشت و آرزو داشت تا بدینوسیله مایه آزادی کشاورزان را از اسارت فراهم آورد و پسرش، کار او را دنبال کرد. از ۱۹۵۱ تا ۱۹۷۱ اصلاحات ارضی به صورت جنبشی ملی در آمد و برنامههای گوناگونی برای اجرای آن مطرح شد.
تقسیم املاک و پرداخت بهای آن در هر نقطه از کشور فرق میکرد و مسائلی مطرح میساخت. کشاورزان، بدون راهنمائی، نمیدانستند در چه هنگام کشت کنند و کی آبیاری نمایند. پس از تقسیم ده تشکیلاتی متمرکز برای لایروبی، مرمت، و نگهداری قنوات - سیستم آبیاری و با تقسیم آب وجود نداشت. گرفتن اعتبار از دولت برای خرید بذر و کود و خرید پمپهای ضروری برای آبیاری مشکل بود. بازرگانان در طی زمستان تسهیلات اعتباری را گسترش میدادند تا کشاورزان احتیاجات خودشان را مانند نمک و قند تهیه کنند. نرخ بهره (علی رغم قوانین مذهبی) اغلب بالا بود. هنگام برداشت محصول کشاورزان میبایست وام دریافتی را بپردازند و دوباره برای دوره کشت بعدی زیر بار قرض بروند. بانک عمران که برای پرداخت وامهای کشاورزی تأسیس شده بود، سرمایه محدودی داشت، و در آغاز کار تنها قادر بود به املاک تقسیم شده پهلوی خدمت کند. در این املاک غالبه صحرانشینان اسکان داده میشدند، بخصوص در اطراف دریای خزر، و سالها طول میکشید تا از صحرانشینان، کشاورزانی متخصص به بار آید.» 1