جامعه قاجاری در وهله اول و صرف نظر از طبقه بندی حرفهای، مرکب از دو طبقه مشخص و آن دو طبقه عبارت بود از: طبقات یا طبقه حاکمه و طبقات یا طبقه محکوم. طبقه حاکم عمدتاً شامل دولت و طبقه روحانیت بود.
ساختار سیاسی و اجتماعی قاجاریان ساختار چندان پیچیدهای نبود و تقریباً ادامه همان ساختار حکومتهای گذشته بود. در شکلی کلی این ساختار مرکب از دو طبقه حاکم و محکوم بود که در رأس حکومت حاکم دولت قرار داشت. طبقه روحانیت نیز به واسطه نفوذ معنوی و جایگاه خاص دین در نزد مردم در این طبقه قرار داشت.
«جامعه ایرانی در فاصله بین انقراض سلطنت صفویه و تأسيس سلطنت قاجاریه، با همان خصایص روحی و اخلاقی خود باقی ماند و جامعه عصر قاجاریه نیز وارث همان خصایص گردید. این جامعه در وهله اول و صرف نظر از طبقه بندی حرفهای، مرکب از دو طبقه مشخص و آن دو طبقه عبارت بود از: طبقات یا طبقه حاکمه و طبقات یا طبقه محکوم.
طبقات حاکمه مركب بودند از:
١- دولت، که با تمام سازمانها و اقتدارات خود در وجود شخص شاه خلاصه میشد و تمام افراد و عناصر تشکیل دهنده دولت، از آبدارشاهی و فراش حکومتی گرفته تا صدراعظم مملکت، همگی نوکران شاه خوانده میشدند.
۲- روحانیت، که از دیرباز بر روح و قلب مردم حکومت داشت. افراد و عناصر روحانی از مسئله گو و ملای دهکده گرفته تا مجتهدين طراز اول، با یک رشته بسیار محکم و استوار نامریی به هم پیوسته و با تمام نفوذ و قدرت معنوی برای حفظ اعتبار و منافع طبقه خود در راه هدف مشترك میكوشيدند.»
منبع: علی اصغر شمیم، ایران دوره سلطنت قاجار قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، تهران، بهزاد، 1389، چاپ دوم، ص 350