همچون مراحل پیشین استعمارگری، انگیزههای استعماری عمدتا متوجه تلاش برای اعمال سلطه سیاسی و کسب بیشترین امتیازات اقتصادی ممکن بود.
از اواخر قرن نوزدهم تلاش گستردهای از سوی کشورهای امپریالیسم جهت کسب مستعمرات بیشتر در آفریقا و تقسیم این قاره به وجود آمد. این تکاپوی استعماری با اهداف مختلفی شکل گرفت، اما مهمترین عامل و انگیزه این حرکت، کسب امتیازات مختلف سیاسی و اقتصادی بود. آفریقا از بسیاری جهات جاذبههای اقتصادی و سیاسی فراوانی داشت:
«انگیزههای پسِ این مبارزه مختلف بود. اما همچون مراحل پیشین استعمارگری، این انگیزهها عمدتا متوجه تلاش برای اعمال سلطه سیاسی و کسب بیشترین امتیازات اقتصادی ممکن بود. نخست، فرانسه، آلمان، ایالات متحده، و بسیاری دیگر در پی پایان دادن به کنترل شدید بریتانیا بر بازارهای بینالمللی بودند. همه قبول داشتند که بهترین راه انجام دادن این کار بهرهکشی از متصرفات مستعمراتی خودشان است. همچنین تقاضای مبرمی برای مواد خام، به ویژه کائوچو، مس، قلع، پنبه، زغال سنگ، و فلزات گرانبها وجود داشت. طبعا این مواد را با استفاده از نیروی کار ارزان میشد اقتصادیتر استخراج و فراوری کرد. و جمعیت وابسته مستعمرات منبع حاضر و آماده ای برای نیروی کار ارزان قیمت بودند. افزون بر آن، پیشرفتهای اخیر در فن آوری، بهرهکشی از سرزمین های دوردست و توسعه نیافته را از نظر تدارکاتی و اقتصادی امکانپذیرتر ساخته بود. راههای آهن و کشتیهای بخار میتوانستند کالاها و افراد را به مناطق دورافتاده انتقال دهند. تلگراف به مهاجرنشینها و شرکتها اجازه میداد با کارایی بیشتری ارتباط برقرار کنند و فعالیتهایشان را هماهنگ سازند و داروهای جدید باعث میشد تا بیماریهای واگیر گرمسیری نظیر مالاریا برای استعمار کمتر مانع ایجاد کنند.»
منبع: دان ناردو، عصر استعمارگری، ترجمه مهدی حقیقتخواه، تهران، نشر ققنوس، 1386، صص 154- 155