سوگلی ناصرالدین شاه زن بسیار وفاداری به ناصرالدین شاه بود و پس از ترور ناصرالدین شاه تا پایان زندگی شاه عزادار بود. اما با همه علاقهاش به ناصرالدین شاه نقش مهمی در ماجرای تحریم تنباکو برعهده داشت و دستور داد قلیان ها را جمعآوری کنند.
در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به روستای امامه از قرای لواسان او با دختری دهقانزاده آشنا برخورد کرد که اسمش فاطمه بود. وی با وجود صغر سن به سوالات شاه جواب های مناسب داد.
هوش و درایت دختر مورد توجه ناصرالدین شاه قرار گرفت و او را با خود به حرمسرا برد و به سوگلی محبوبش جیران سپرد. طی سالیان بعد پس از مرگ جیران، کلیه اموال او به فاطمه داده شد و در سفر سلطانیه (1276ق) به عقد پادشاه درآمد. هوش و درایت این تازه وارد قدرت و نفوذش را در حرمخانه سلطنتی افزایش داد و طینت پاکش او را به کسب لقب انیسالدوله رهنمون ساخت. بنابه گفته اعتمادالسلطنه یکی از مورخان آن عصر وی زنی پاکدل بود و در مواقع ضروری غضب شاه را فرو مینشاند و همواره از بیچارگان حمایت میکرد و خود را دور از مردم نمی دانست.
در هر حال مورد توجه و علاقة شاه واقع شد و سوگلی مخصوصش گشت. به طوری که انیسالدوله زن حرمسرای شاهی بود که مفتخر به دریافت نشان حمایل آفتاب1 گشت. این نشان در فرنگ به ملکه ها اعطا میگشت و چون او جشن تولد مفصلی برای شاه ترتیب داده بود که خارج از حد تصور بود، شاه این نشان را به او بخشید.
از آن به بعد اداره امور حرفخانه شاهی و برقراری حفظ و تعادل زنان اندرونی و ادارة آنان برعهده انیسالدوله قرار گرفت.
علاوه بر این، مسئولیت پذیرایی از کلیه میهمانان خارجی زن در کلیه مراسم جزو وظایف انیسالدوله قرار گرفت. او حتی در پارهای از مسائل مملکتی مورد مشورت شاه قرار میگرفت و عرایض مردم را به عرض شاه میرسانید و وساطت آنان را مینمود.2
انیسالدوله در اعیاد و میهمانی ها در حالیکه نیمتاج بر سر و غرق در نشان ها و جواهراتی بود که شاهان کشورهای خارجی برایش فرستاده بودند از زنان اعیان و اشراف و شاهزادگان پذیرایی مینمود.3
اما همین زن قدرتمند هنگامی که مردم ایران در برابر امتیاز رژی مخالفت کرده و علما تنباکو را تحریم نمودند در مبارزه مردمی علیه سیستم استبدادی شرکت کرد و با وجود دستورات اکید شاه با ایمان کامل به مخالفت با امتیاز تنباکو پرداخت.
در آن زمان زنان به پیروی از علما در صف اول مبارزات قرار گرفته بودند و با روبندههای سفید، پیچه و چادر در جلوی صف تظاهرکنندگان قرار داشتند. آنان یا علی و یا حسین گویان به بستن دکاکین تنباکوفروشی می پرداختند و کلیه آلات و ادوات آن را نابود می ساختند و با صدای بلند میگفتند: ای شاه باجی، شاه باجی سبیلو، ای لا مذهب ما تو را نمی خواهیم، ای خدا میخواهند دین ما را ببرند، علمای ما را بیرون کنند و عقدمان را فرنگیان ببندند، اموات ما را فرنگیان دفن کنند و بر جنازه ما فرنگیان نماز بخوانند.4
شدت این تظاهرات به حدی بود که در بسیاری از شهرها تعدادی از تظاهرکنندگان دستگیر و زندانی شدند. در تهران دستور تیراندازی صادر شد و عده ای کشته و جمعی مجروح بر جای ماند.
به دنبال این جریانات مبارزه منفی شروع شد و مردم با وجود تعلق خاطری که به مصرف توتون و تنباکو داشتند مغازههای خود را بستند و تمامی غلیانها را برچیدند و نه تنها در شهر بلکه در اندرون شاهی نیز هیچ کس لب به دخانیات نمیزد. تمام قهوه خانه ها و ادارات دولتی استعمال توتون و تنباکو را کنار نهادند.
در حرمخانه سلطنتی نیز انیس الدوله سوگلی و ملکه قدرتمند حرمسرای شاهی غلیان ها را جمع کرد. هنگامی که شاه مطلع شد و علت آن را پرسید، انیس الدوله گفت : به دلیل آنکه حرام شده آن را جمع کردیم. شاه متغیر شد و گفت چه کسی حرام کرد؟. انیس الدوله گفت : همان کسی که ما را بر تو حلال کرده است! شاه متغیر شده و چیزی نگفت و برگشت و به فاصله چند روز امتیاز رژی را ملغی نمود. بدین ترتیب انیس الدوله ملکه و سوگلی ناصرالدین شاه با وجود قرار گرفتن در محیط بسته حرمسرا از همراهی و همکاری با مردم خودداری ننمود و به ایفای نقش مهمی در پیروزی نهضت تنباکو پرداخت.
این داستان یکی از عبرتهای مهم تو تاریخ ایران و جهانه
اصل بحث هم اینه که سیاساتمدارای جهان بفهمن هروقت با هویت مردم بخوان دربیفتن حتما مردم در برابرشون می ایستن